آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش
دنیا گذران است تو در هم در گذران باش
خواهی که تو را خرقهٔ تجرید رسانند
چون سرو شو آزاد و چو نرگس نگران باش
هرگز ندهم دل به کسی کاو ندهد دل
گو ابن فلان ابن فلان ابن فلان باش
خواهی که کنی جای به فانوس خیالی
انگشت نما هم نفس گرمروان باش
تا دیدهٔ خودبین تو را دوست نماید
چون مردم چشم از نظر خویش نهان باش
زنهار سعیدا مکن از یار شکایت
گر تیر کشد سوی تو از ناز کمان باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انسان توصیه میکند که از وابستگی به دنیای مادی دوری کند و در عین حال آزاد و مستقل باشد. فرد باید مانند سرو آزاد و نرگس مراقب باشد و دلش را به کسانی نسپارد که درک و محبت واقعی ندارند. همچنین، بر آن است تا از خودبینی و قضاوت بر اساس ظاهر پرهیز کند و باید از شکایت درباره یاران خود اجتناب کند، حتی اگر در موقعیتی سخت قرار بگیرد. پیام کلیدی شعر دعوت به آرامش و استقلال در نگرش به زندگی است.
هوش مصنوعی: آرام باش و از منافع و ضررها رها شو، زیرا زندگی دنیا زمانی ناپایدار است و تو نیز باید در این دنیای ناپایدار به آرامی حرکت کنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مرحلهای برسی که از دنیا آزاد شوی و به حقیقت نزدیک شوی، باید مانند درخت سرو راست و ایستاده باشی و در عین حال مانند گل نرگس، با دقت و توجه به اطراف خود نگاه کنی.
هوش مصنوعی: هرگز دلم را به کسی نخواهم داد که او هم دلش را به من ندهد. بگذار به اسم و نسب خودش بنازد و به دیگران بگوید من فلانیام.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی جایی برای خیال و امید پیدا کنی، باید در کنار خود، افرادی با روحیه گرم و مثبت داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر چشمان خود را به کناری کنی و کمتر به خودت توجه داشته باشی، ممکن است دیگران تو را بیشتر دوست داشته باشند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که از عشق خود شکایت نکنی، زیرا اگر او به تو آسیب برساند، این ناز و لوندی اوست که باعث این درد میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش
وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش
زان باده که در میکدهٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
در خرقه چو آتش زدی ای عارفِ سالِک
[...]
ای دل! به جهان معتکف کوی فلان باش
در بندگی حضرت او بسته میان باش
تا نور رخ آن مه بی مهر ببینی
ای چشم ستم دیده! همیشه نگران باش
گر سنگ زند یار و گرت تنگ کند دل
[...]
امشب که چراغ نظری چرب زبان باش
دل نرم کن ای شمع و مرا مرهم جان باش
حسنت بصفا بهتر از آن گشت که بودست
زنهار که در حسن وفا هم به از آن باش
خواهی که سرافراز شوی در همه عالم
[...]
چون سایه دلا همره آن سرو روان باش
جایی که بجایی برسی در پی آن باش
جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش
وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش
ای شوق درافشای غمم این چه شتاب است
کو راز من غمزده یک چند نهان باش
می آید و می بارد ازو ناز و تعافل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.