غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز
صد شکست از دار خوردم لیک منصورم هنوز
رفتم از دل ها ولیکن در زبان ها مانده ام
همچو عنقا گم شدم از چشم و مذکورم هنوز
با وجود آن که صبح صادق از من می دمد
چون شب قدر از نظرها باز مستورم هنوز
خورده بودم از شراب عشق جامی در الست
محتسب بیرون میا با من که معذورم هنوز
شادی روز وصال او کی از سر می رود
هجر شب ها با غمم پرورد و مسرورم هنوز
گفت موسی راز چندی و مطالب شد تمام
گفتگوی عشق دارد بر سر طورم هنوز
چشم دل هرگز نگردد سیر از چشم بتان
کاوشی دارد به مژگان زخم ناصورم هنوز
با وجود آن که در زنجیر زلفم کرده اند
صد بیابان من ز عقل ذوفنون دورم هنوز
روزگار پرستم هرگز فراموشم نکرد
هر کجا دردی سعیدا هست منظورم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: هیات شاعر در این شعر به احساسات عمیق و مشغلههای ذهنیای که در زندگی دارد، اشاره میکند. او از غرق شدن در گناهان و شکستهایش صحبت میکند و با وجود تمام این مشکلات، هنوز خود را محفوظ و در حال زندگی میبیند. شاعر با ذکر تجارب عشق و هجر، نشان میدهد که اگرچه گم شده و از دید خارج است، اما همچنان در زبانها و دلها باقی مانده است. او به شباهت بین صبح و شب و تأثیر عشق بر زندگیاش اشاره میکند و همچنین به موضوعاتی نظیر زنجیر زلف و دردهایی که همیشه او را رنج میدهند، میپردازد. در نهایت، شاعر میگوید که زمان هرگز او را فراموش نکرده و او هنوز هم در جستجوی معشوق و آرامش است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در گناهان غرق شدم و بارها آسیب دیدهام، هنوز مورد بخشش قرار گرفتهام و احساس میکنم که قوی و پیروز هستم.
هوش مصنوعی: من از دلها رفتهام، اما هنوز در زبانها و صحبتها ماندهام. مانند پرندهای افسانهای که از دید پنهان شده، اما هنوز نام من بر سر زبانهاست.
هوش مصنوعی: با این که صبح روشنی از من میتابد، همچنان مانند شب قدر از نگاهها پنهان هستم.
هوش مصنوعی: من در قید و بند عشق، جامی از شراب نوشیدهام و در حالتی مست و سرشار هستم. ای محتسب، برای من مزاحمت ایجاد نکن که هنوز در حال توجیه کردن خودم هستم.
هوش مصنوعی: شادی دیدار او هرگز از قلبم نمیرود، حتی با وجود شبهای تنهایی که با غم سپری شده، هنوز هم احساس خوشحالی میکنم.
هوش مصنوعی: موسی سخنان و رازهایی را بیان کرد و همه چیز به پایان رسید، اما هنوز گفتگوی عشق در دل من ادامه دارد، مانند زمانی که بر کوه طور بودم.
هوش مصنوعی: چشم دل nunca از تماشای زیباییهای محبوبان سیر نمیشود، زیرا همیشه در جستجوی آنهاست و زخمهای عاطفیام هنوز بهبود نیافته است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زلف عشق تو مرا به زنجیر کشیده، هنوز هم از عقل و دانش به دور هستم و در دنیای وسیع و بیپایانم.
هوش مصنوعی: زمانه هرگز من را فراموش نکرده است و هر جا که دردی وجود دارد، من هنوز در آنجا حضور دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلبرا من از شراب عشق مخمورم هنوز
چون بوصلم وعده دادی از چه مهجورم هنوز
در ره عشقت که دارد راهزن بر چپ وراست
آنکه از پس بود پیش افتاد ومن دورم هنوز
ای حبیب من مدد فرما که اندر ره عدوست
[...]
غوطه خوردم درشراب ناب و مخمورم هنوز
گم شدم درچشمه خورشید وبی نورم هنوز
گرچه شورمن جهانی را به شور آورده است
از نظرهاچون دهان یارمستورم هنوز
پاره شد زنجیر تاک از باده پرزورمن
[...]
صد بیابان طی شد و از کاروان دورم هنوز
کشتی توفانی دریای پرشورم هنوز
بزم آخر گشت و دوران باده چندانی ندارد
شد تهی میخانه افلاک و مخمورم هنوز
پرتو خورشیدم و دارم هوای کوی دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.