نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد
راه ناهموار هستی را به ما هموار کرد
خواب غفلت در شب هستی ز هوشم برده بود
یاد او کردم تپیدن های دل بیدار کرد
زرد روتر می شود از مهر در چشم کسان
گرمی عشق تو را هر کس به غیر اظهار کرد
در ریاض دهر هر کس را که از باد طمع
غنچهٔ امید تا گل کرد او را خوار کرد
لذت طعم شراب بیخودی را چون برد
هر که راه و رسم اهل ذوق را انکار کرد
شکر لله شد خلاص از حلقهٔ اهل ریا
تا سعیدا رشتهٔ تسبیح را زنار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیر عشق و محبت بر زندگی انسان است. شاعر به ذکر حالاتی از تجربههای خود با عشق میپردازد که چگونه آن عشق، مسیر سخت زندگی را هموار کرده و او را از خواب غفلت و بیخبری بیدار کرده است. همچنین، شاعر به زوال محبت و حرمت انسانها به واسطه عشق اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی و لذتهای آن را تنها کسانی میفهمند که راه و رسم اهل ذوق را درک کنند. در پایان، شاعر از رهایی از تعلقات دنیوی و ریا صحبت میکند و به آسایش و آزادی دست یافته است.
هوش مصنوعی: چشم مست ساقی به ما حالتی خاص و نشاطی در دل میبخشد که باعث میشود دشواریهای زندگی برایمان آسان شود.
هوش مصنوعی: در خواب غفلت شب زندگی، یاد او از من غافل شده بود. وقتی به یادش افتادم، دل بیدارم شروع به تپیدن کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی عشق تو را به غیر از خودت ابراز کند، چهرهاش از محبت تو زرد و رنگپریده میشود.
هوش مصنوعی: در زندگی، هر کس که به خاطر آرزوهای بیاساس و طمع به چیزهایی که ممکن است به دست آورد، به امید تبدیل شدن به موفقیت بیشتر و شادابی، تلاش کند، در نهایت به ذلت و ناامیدی دچار میشود.
هوش مصنوعی: کسی که راه و رسم ذوق و هنر را نادیده بگیرد، هرگز طعم لذتبخش شراب بیخودی را نخواهد چشید.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که از چنگال افرادی که نفاق و ریا دارند رهایی یافتهام، تا آنجا که سعیدا (شخصی خوب و صالح) تسبیح را به عنوان زنجیری برای خود بهکار برده است و آن را به گردن آویخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد
ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد
باد گویی نافه های تبتستان بردرید
باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد
گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد
[...]
آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
[...]
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را
[...]
باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد
عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد
مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت
[...]
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.