گنجور

 
سعیدا

عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره نیست

همچو خورشیدش کسی را طاقت نظاره نیست

در بهای یک نگاهش دین و دل دارد طمع

غیر جان دادن در این راه مفلسان را چاره نیست

شیر می نوشد ز پستان اجل طفل دلیر

در نظر تابوت، مردان را بجز گهواره نیست

کی رسد در دامن مطلب بجز دست خیال؟

ای زلیخا یوسف معنی گریبان پاره نیست

دل ز خویَش گر کَنی لیکن به رویش چون کنی؟

می توانی کرد این را چاره آن را چاره نیست

یا ز پا می افکند یا دست می گیرد جهان

دایهٔ این دور، خونخوار است اگر غمخواره نیست

هر که گم گردد در این صحرا به مطلب می رسد

خضر این وادی سعیدا جز دل آواره نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سید حسن غزنوی

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست

همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست

هیچ عاشق دیده خوش در وجود

کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست

ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست

آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست

نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان

اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیست

تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مولانا

اندرآ ای مه که بی‌تو ماه را استاره نیست

تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست

چون خیالت بر که آید چشمه‌ها گردد روان

خود گرفتم کاین دل ما جز که و جز خاره نیست

آتش از سنگی روان شد آب از سنگی دگر

[...]

حکیم نزاری

کیست کز سودای تو از خان و مان آواره نیست

آخر ای جان آن دلِ سنگت ز سنگ خاره نیست

بی دلان در عرصه ی کوی تو سرگردان عشق

هم چو من هستند امّا هم چو من بیچاره نیست

میرِ دادی نیست ور باشد مجال آن که راست

[...]

ابن یمین

ساقیا چون گل شکفت از می‌ْپرستی چاره نیست

صورتی بی‌جان بود کو وقت گل میخواره نیست

نوعروس گل ز مهد غنچه می‌آید برون

بالغ است آری ازین پس جای او گهواره نیست

این زمان کز خرمی صحرا بهشت‌آسا شدست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه