گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجیری است
در میان من و دیدار تو یک شبگیری است
این نه شمس است که هر روز تکاپو دارد
بلکه بگریخته از دست فنا نخجیری است
نقش دیبا نه پی زیب قبا بافته اند
بلکه هر نقش در او پنچهٔ دامنگیری است
طرفه جایی است جهان هر که در او می آید
تا در او هست پی کار و پی تدبیری است
چنگ در دامن شام و سحر و صبح بزن
منتظر باش که در هر نفسی تأثیر است
هر چه در مدح قدش گفته شود کوتاه است
سرو از ترکش آن سخت کمان یک تیری است
دو قدم در پی یک مرد خدا راست نرفت
نفس اماره سعیدا چه عجب بی پیری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و ارتباط روحانی با معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا به پیچیدگیهای عشق و فاصلههای آن اشاره میکند. او میگوید که زلف معشوق چون زنجیریست که میان آنها فاصلهانداز است و تقابل میان زیبایی و فنا را برجسته میکند. همچنین به اهمیت هر لحظه زندگی و تأثیر آن بر روح میپردازد. نویسنده میگوید که هر قدر در مدح محبوب گفته شود، باز هم ناتوان از بیان کمال او خواهد بود و در نهایت به تأمل در نفس خود و رابطهاش با خدا اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هرچند که موهایت در یک زنجیر گره خورده، ولی این زنجیر مانع دیدار من و تو در یک شب نمیشود.
هوش مصنوعی: این نه خورشید است که هر روز به حرکت و تلاش مشغول است، بلکه شبیه به آهویی است که از دست نابودی فرار کرده و در حال گریز به سوی امنیت است.
هوش مصنوعی: این جا سخن از این است که زیباییهای ظاهری و تزیینات باید به معنای عمیقتری دلالت کنند. این نقشها و الگوها تنها برای زیبایی نیستند، بلکه هر کدام نشاندهندهی پیوندی عمیقتر و جاذبهای فراموشنشدنی هستند که ما را به خود جذب میکنند.
هوش مصنوعی: جهانی که در آن زندگی میکنیم، جایی عجیب و شگفتانگیز است. هر کسی که به آن وارد میشود، همواره در تلاش برای رسیدن به اهداف و برنامهریزیهای خود است.
هوش مصنوعی: در دل شب و صبح زود شادمانه زندگی کن و امید داشته باش که هر لحظه از زندگیات تأثیر خاصی دارد.
هوش مصنوعی: هر آنچه در ستایش از قامت او بیان شود، به اندازهای ناچیز است که مانند تیر کوچکی از کمان بزرگ و محکم او به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که وقتی کسی در پی یک مرد خدا و راه او قدم برمیدارد، نفس و ترغیبهای منفی که ممکن است او را از مسیر منحرف کند، نمیتواند او را از هدفش دور کند. همچنین اشاره دارد که در این حالت، خیلی عجیب نیست که فرد از اشتباهات و لغزشها دوری کند و پیری و تجربه زندگی او را به سمت خودسازی و رشد معنوی سوق بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی «نه صواب است، خطاست»
بی گمان، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.