چشم او در بردن دل بی گناه افتاده است
دلربایی شیوهٔ چشم سیاه افتاده است
با گلت مانند سازد یا به خورشید و قمر
در میان این سه، دل در اشتباه افتاده است
می شود نیلوفر آن رخساره گاهی از نسیم
از نزاکت بر رخش تاب از نگاه افتاده است
از غبار سینه ها پوشیده شد راه امید
بسکه طالع کشته در این شاهراه افتاده است
خاطر زاهد نشد فارغ ز فکر بوریا
دایماً این نقش در این کارگاه افتاده است
قدردان عاشق صادق بود آن پرغرور
کز سواد خط شکستی در سپاه افتاده است
تیزگامی های دولت کن قیاس از آفتاب
صبح تا برداشت سرشامش کلاه افتاده است
من گدای کوی آن سلطان بختم کز نیاز
چون گدایان بر در او پادشاه افتاده است
می نوازد رحمتش گویند هر جا عاصیی است
وای بر حال سعیدا بی گناه افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف دلربایی و زیبایی چشمان معشوق میپردازد و از مشکلاتی که عشق و دل باختگی به همراه دارد، سخن میگوید. شاعر به این نکته اشاره میکند که دلهای بیگناه در دام زیباییها گرفتار میشوند و امیدها از میان میروند. همچنین، زاهدی که به فکر دنیا و ظواهر است، از یاد میبرد که عشق حقیقی چیست. شاعر به معشوق خود که پرغرور و مغرور است، اشاره میکند و به نوعی از زندگی خود به عنوان گدای عشق و نیاز سخن میگوید. در نهایت، شاعر به رحمت خداوند اشاره میکند که حتی به گناهکاران نیز لطف دارد، و از وضعیت کسی که بیگناه است، احساس تاسف میکند.
هوش مصنوعی: چشم او باعث شده دل بیگناهی به دام بیفتد. این زیبایی و فریبندگی، نشانهٔ معصومیت و خاص بودن چشمان سیاه او است.
هوش مصنوعی: دل در برابر زیباییهای مختلف دچار سردرگمی شده، به طوری که نمیتواند بین گل، خورشید و ماه انتخاب کند و نمیداند کدام یک را بیشتر دوست دارد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات چهرهٔ زیبا و لطیف او به خاطر نسیم ملایم و نازک، مانند گل نیلوفر تحت تأثیر قرار میگیرد و از این نگاه معصومانه، تاب و درخشندگیاش کم میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و مشکلات بسیاری که در دلها وجود دارد، امید به آینده کم رنگ شده است، چرا که سرنوشت ناگوار بسیاری از انسانها در این مسیر زندگی افتاده و مانع پیشرفت و خوشبینی شده است.
هوش مصنوعی: زاهد نتوانسته است از فکر دنیای مادی رها شود و دائماً در دلش تصاویری از زندگی زودگذر وجود دارد که در این دنیای فانی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: عاشق راستین و بااخلاق به ارزش عشق و محبت پیبرد، همانند کسی که از میان تاریکی و خطایاتی که در میدان جنگ دچار شده، به روشنی و حقیقت میرسد.
هوش مصنوعی: دولت مثل آفتاب صبح است که در آغاز روز به شدت میدرخشد، اما به تدریج و در انتهای روز، از شدت آن کاسته میشود و ممکن است به نظر برسد که کلاه آن افتاده است. این بیانگر این است که هر چیزی در ابتدا قوت و قدرت دارد، اما با گذر زمان، این قدرت کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: من درباندۀ کوی آن پادشاه هستم که به خاطر نیازمندی، مانند گدایان، در برابر او ایستادهام.
هوش مصنوعی: رحمت خداوند به گونهای است که هر جا کسی مرتکب خطا و گناه شده، او را مورد نوازش و محبت قرار میدهد. اما در این راستا، فردی بیگناه و پاک نیز در درد و رنج و عذاب قرار گرفته است، که حالش بسیار تأسفبار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزگارم تیره و بختم سیاه افتاده است
گل به چشم روزنم از مهر و ماه افتاده است
صبح محشر سر زد و تخم امیدم سر نزد
در چه ساعت یارب این یوسف به چاه افتاده است؟
فرصت خاریدن سر نیست مژگان مرا
[...]
دل که از بالای چشمت در گناه افتاده است
یوسفی از پهلوی اخوان به چاه افتاده است
بر فلک آهی که امشب برق جولان گشته بود
کز شفق آتش به جان صبحگاه افتاده است
سایهٔ ابروست بر پشت لب میگون یار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.