گنجور

 
صائب تبریزی

چشم مستت سرمه را بیهوش‌دارو می‌کند

زهر قاتل وسمه را آن تیغ ابرو می‌کند

بر گلستانی که آن شمشاد بالا بگذرد

سرو را انگشت حیرت بر لب جو می‌کند

 
sunny dark_mode