ز خود برآمده ام، با سفر چه کار مرا؟
بریده ام ز جهان، با ثمر چه کار مرا؟
درین جهان به مرادی کز آن جهان طلبند
رسیده ام، به جهان دگر چه کار مرا؟
چو خاک شد شکرستان به مور قانع من
به تنگ گیری شهد و شکر چه کار مرا؟
بود ز گریه خود فتح باب من چون تاک
به ابرهای پریشان سفر چه کار مرا؟
خوشم چو غنچه پیکان به کار بسته خود
به انتظار نسیم سحر چه کار مرا؟
چو هست باده بی دردسر مر از خون
به جام باده پر دردسر چه کار مرا؟
کمال آینه ساده است حیرانی
به حرف بی اثر و با اثر چه کار مرا؟
چنین که سنگ ملامت گرفت اطرافم
دگر چو کبک به کوه و کمر چه کار مرا؟
علاج رخنه ملک است کار پادشهان
به رخنه دل و چاک جگر چه کار مرا؟
بس است عرفی، همداستان من صائب
به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساساتی عمیق و فلسفی را به تصویر میکشد. شاعر از تجربه سفر و جدایی از دنیا با ناراحتی یاد میکند و به دنبال معنا و هدف زندگیاش است. او به محدودیتها و مشکلات جهان اشاره میکند و در عین حال بر دوگانگی زندگی در دو جهان تأکید میکند؛ دنیای مادی و دنیای معنوی. شاعر از لذتهای زودگذر مانند خوردن شهد و شکر صحبت کرده و به دنبال آرامش و معنا در زندگی است. همچنین او به بیاثری بعضی از سخنان و تلاشها اشاره میکند که تنها باعث سردرگمی او میشوند. در نهایت، شاعر به جستجوی هماهنگی با خود و جهان اطرافش میپردازد و به آرامش درونی و خودشناسی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: من از خودم برخاستهام، سفر برای من چه فایدهای دارد؟ از دنیا جدا شدهام، میوهچینی چه نفعی برای من دارد؟
هوش مصنوعی: در این دنیا به هدفی که از دنیای دیگر به دنبالش بودند، دست یافتهام. پس حالا در دنیای دیگر چه نیازی به من است؟
هوش مصنوعی: وقتی که سرزمین شیرینی به خاک تبدیل شود، من که به درختی کوچک و ناچیز تبدیل شدم، چه نیازی به شهد و شکر دارم؟
هوش مصنوعی: از گریهام شروعی برای سرنوشت جدیدم به وجود آمده است، مانند تاکی که در ابرهای ناپایدار سفر میکند. این وضعیت چه سودی برای من دارد؟
هوش مصنوعی: من از حال و هوای خود خوشحال و شاداب هستم، مانند غنچهای که آماده شکفتن است و فقط منتظر نفسی نرم و ملایم در صبح زود است. در این لحظه، هیچ کار دیگری برای من مهم نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که شراب بدون دردسر و مشکلی در دسترس است، چرا باید از خون خودم برای پر کردن جام شراب که دردسرهای زیادی دارد، استفاده کنم؟
هوش مصنوعی: آینه به روشنی و سادگی خود اشاره دارد و نشان میدهد که گرفتار حرفها و افکار بیاثر نباشیم. در واقع، به دنبال حقیقت باشیم و نگذاریم نظرات بیاهمیت ما را دچار سردرگمی کنند.
هوش مصنوعی: وقتی که اطرافم پر از انتقاد و ملامت شده، دیگر چه کار به کبک و کوه و دامنه دارم؟
هوش مصنوعی: پادشاهان باید برای درمان مشکلات مملکت تلاش کنند، اما من چه نیازی به این مسائل دارم وقتی که دلم به درد میآید و جگرم پارهپاره است؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دیگر کافی است، زیرا من و صائب به یک نظر رسیدهایم. حالا چه نیازی به آواز جغد صبح داریم؟ این نشاندهنده بیتفاوتی یا عدم علاقه به حرفها یا آوازهای دیگر است، وقتی که ارتباط و همدلی با یکدیگر وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شبم خیال تو بس، با قمر چه کار مرا
من و چو کوه شبی، با سحر چه کار مرا
من آستان تو بوسم، حدیث لب نکنم
چو من به خاک خوشم، با شکر چه کار مرا
نبینم آن لب خندان ز بیم جان یک ره
[...]
نشسته در ظلمم با قمر چه کار مرا
چراغ تیره شبم با سحر چه کار مرا
مسیح وار کند سیر بر فلک روحم
به این طلسم فروبسته در چه کار مرا
چو ذره محرم جاوید آفتاب شدم
[...]
به زهر تشنه لبم با شکر چه کار مرا
دراز باد شبم با سحر چه کار مرا
مرا نشاط تماشا بس از بهشت وصال
به قیمت کم و بیش ثمر چه کار مرا
ز بهر کاوش دل اهل درد نیش طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.