چسان دل رانگه دارد کسی از چشم قتالش ؟
که گیراتر ز شاهین است مژگان سبکبالش
نگردد چون نگاه خلق حیران خط و خالش؟
که گیراتر بود از خون ناحق چهره آلش
ازان آن چهره زیباست از عین الکمال ایمن
که برآتش سپند خانه زادی دارداز خالش
همان درخواب خون خلق راچون آب می نوشد
به خون مردمان تشنه است از بس چشم قتالش
ز حسن بی مثالی دارم امید هم آغوشی
که نگرفته است در آغوش خود آیینه تمثالش
ندیده است از غرور حسن هرگزسایه خودرا
ندارد رحم برخود هر که می افتد به دنبالش
چرا پروانه ای ممنون شمع انجمن گردد
که آتش می جهد چون سنگ و آهن از پرو بالش
مرا آیینه رویی همچو پرتو مضطرب دارد
که از شوخی نبندد نقش درآیینه تمثالش
زرویش چون نگه دارم نگاه طفل مشرب را؟
که صد دام تماشاهست در هر دانه خالش
نمی دانم کجا می خورده است آن شوخ بی پروا
که شرم آلود می ریزد عرق ازچهره آلش
(نمی آید به حال ز تدبیر مسیحا هم
کسی کز گردش چشمی دگرگون گشت احوالش )
ندارد زهره گفتار صائب درقیامت هم
نظر بازی که می سازد شکوه حسن اولالش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز دنبالش
به خون غلطان ز ناوکهای چشم مست قتالش
ز من دامن کشان بگذشت بشتاب ای صبا از پی
بیفشان گرد ادبار من از دامان اقبالش
چو موری گشته ام از ضعف کو آن قوت بختم
[...]
جوانی دامن افشان رفت و پیری هم به دنبالش
گذشت از قامت خم گوش بر آواز خلخالش
ز پرواز نفس آگه نیام لیک اینقدر دانم
که آخر تا شکستن میرسد سعی پر و بالش
به خواب وهم تعبیر بلندیکردهام انشا
[...]
نبندد هیچ مقبل دل براین دنیا واقبالش
که در لوزینه پنهان سیر ودر می زهر قتالش
حکیم عقل گریان بروکز حراره مسمومی
کرفس آرزوخایی همی از بهر ابطالش
ترادل خوش که اندک داری از دنیانمیدانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.