از کوچه ای که آن گل بی خار بگذرد
موج لطافت از سر دیوار بگذرد
تا حشر جای سبزه برآید ز بان شکر
بر هر زمین که سرو تو یک بار بگذرد
خاری است خار عشق که بی دست وپا شود
آتش اگر ز سایه آن خار بگذرد
مژگان وچشم عاشق دیرینه همند
چون می شود که آبله از خار بگذرد
ای کارساز خلق به فریاد من برس
زان پیشتر که کار من از کار بگذرد
از سرگذشته اندکریمان و این زمان
کو سرگذشته ای که زدستار بگذرد
چند از خیال گنج که خاکش به فرق باد
عمرم به تلخی دهن مار بگذرد
قطع نظر ز نعمت فردوس مشکل است
صائب چسان ز لذت دیدار بگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر از گذر یک گل بدون خار صحبت میکند که لطافتش بر دیوارها مینشیند و تأثیرش در زمینها باقی میماند. او به سختیهای عشق اشاره میکند و اینکه گاهی عشق به آدمی خاری میزند که به آسانی نمیتواند آن را تحمل کند. در نهایت، شاعر از کسی که به او کمک میکند درخواست میکند تا قبل از آنکه کارش به پایان برسد، به فریادش برسد و به تلخیهایی که در زندگی تجربه کرده، اشاره میکند و ابراز ناتوانی از دور شدن از لذت عشق مینماید.
هوش مصنوعی: هرگاه آن گل بیخار از کوچهای عبور کند، لطافت و زیبایی آن حس میشود و همچون موجی از آرامش به دیوارها میرسد.
هوش مصنوعی: زمانی که روز قیامت فرا رسد و سبزهها روی زمین بروز کنند، دلیل آن لبهای شیرین و شکرین تو خواهد بود که یک بار از کنار آنها گذر کرده است.
هوش مصنوعی: عشق مانند خاری است که اگر از سایهاش عبور کنی، میتواند آتش به پا کند، حتی بدون آن که دست و پا داشته باشد.
هوش مصنوعی: چشمان و مژگان عاشق همیشه به هم وابستهاند، مانند اینکه چگونه آبله میتواند از میان خارها عبور کند.
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، خواهش میکنم که به داد من برسید قبل از اینکه مشکلاتم از کنترل خارج شود.
هوش مصنوعی: برخی از بزرگمهران گذشته از این دنیا رفتهاند و اکنون دیگر کسی نیست که داستانی شنیدنی از آنها باقی مانده باشد.
هوش مصنوعی: چند بار باید به آرزوی ثروت و گنجی که به دنبال آن هستم فکر کنم، در حالی که زندگیام به تلخی و سختی میگذرد و هیچ خوشی در آن نیست.
هوش مصنوعی: از نعمتهای بهشتی که در فردوس وجود دارد، نمیتوان به سادگی چشمپوشی کرد. صائب میپرسد: چگونه میتوان از لذت دیدار کسی که دوستش داریم، صرفنظر کرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر گه که بر من آن بت عیار بگذرد
صد کاروان عالم اسرار بگذرد
مست شراب و خواب و جوانی و شاهدی
هر لحظه پیش مردم هشیار بگذرد
هر گه که بگذرد بکشد دوستان خویش
[...]
از کوچهای که آن گل بی خار بگذرد
موج لطافت از سر دیوار بگذرد
در خانه یی که وصف رخ یار بگذرد
خورشید خم خم از پس دیوار بگذرد
بیچاره گلفروش در ایام حسن او
صد ره ز پیش چشم خریدار بگذرد
در راه عشق سبزه کند کار نیشتر
[...]
در خاطری که آن بت عیار بگذرد
تا خود چها زسینهٔ افگار بگذرد
دیگر سرشک من پی او گم نمی کند
یک بار گر به چشم گهربار بگذرد
اشک مرا به کشت رسان و روا مدار
[...]
بر دل چو یاد لعل لب یار بگذرد
گویی مسیح بر سر بیمار بگذرد
صد داغ لاله را بنهد روی داغ اگر
روزی بباغ آن گل بی خار بگذرد
یکبار هر که بنگرد آن روی دلربا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.