هشیار را به مجلس مستان که میبرد
از بهر عیب خویش نگهبان که میبرد
چندین نگاه حسرت و خمیازه دریغ
از زخم و داغ من به نمکدان که میبرد
چون دست جوهری شده پایم ز آبله
این مژده را به خار مغیلان که میبرد
رنگ شکسته شیشه به رویم شکسته است
پیغام من به بادهفروشان که میبرد
چندین هزار قافله تا کعبه امید
غیر از جنون ز راه بیابان که میبرد
ما را به کوچه غلط انداختن چرا
دل را به غیر زلف پریشان که میبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتهای مختلف انسانی میپردازد. شاعر در آن به احساسات پیچیدهای همچون حسر و درد، تنهایی و امید اشاره میکند. او به حالتهایی مانند شادی و سروری که در مجلس مستان وجود دارد، و همچنین به عیوب و زخمهای خود اشاره میکند. در ادامه، از سفر به کعبه امید و جنون صحبت میکند و از دل شکسته خود و توهماتی که به او دست داده، میگوید. در کل، شعری است که عمیقاً به احساسات درونی و جستجوی معنا در زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: آدم هشیار و عاقل را به جمع نوشندگان مشروب نمیبرند، زیرا او بهخوبی میداند که در این مجالس ممکن است نقاط ضعف و عیوبش فاش شود و از این رو مراقبی برای او در نظر گرفته شده است تا از او حفاظت کند.
هوش مصنوعی: نگاههای حسرتآور و خمیازهها نشان از درد و زخم من دارند، اما به نظر میرسد که این دردها تنها به نمکدان میریزد و به کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: پایم به خاطر آبله، حالتی چون جواهر پیدا کرده است و این خبر را به خار مغیلان میرساند که دارد میبرد.
هوش مصنوعی: رنگ در هم شکسته شیشه بر چهرهام نمایان شده است، این نشان از پیامی است که به بادهفروشان میدهد و آن را میبرد.
هوش مصنوعی: هزاران کاروان به سوی کعبه امید میروند، اما غیر از دیوانگی، هیچکس از بیابانها عبور نمیکند.
هوش مصنوعی: چرا ما را به مسیر اشتباه هدایت میکنید در حالی که دل ما را به سوی غیر از زیباییهای زلفی میبرد که ما را آزرده میکند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیغام بلبلان بگلستان که می برد
و احوال درد من سوی درمان که می برد
یعقوب را ز مصر که می آوردم پیام
یازو خبر بیوسف کنعان که می برد
ما را خیال دوست بفریاد می رسد
[...]
احوال درد ما بر درمان که میبرد؟
وین تشنه را به چشمه حیوان که میبرد؟
غرقم در آب دیده گریان و خون دل
وین ماجرا بدان گل خندان که میبرد؟
ما ذرهایم در خم چوگان زلف دوست
[...]
از من خبر به جانب جانان که میبرد
پیغام عندلیب به بستان که میبرد
یعقوب را دو دیده ز بس گریه تیره گشت
آخر خبر به یوسف کنعان که میبرد
چون آدم از بهشت برون اوفتادهام
[...]
مکتوب من به خدمت جانان که میبرد
برگ خزان رسیده به بستان که میبرد
دیوانهای به تازگی از بند جسته است
این مژده را به حلقه طفلان که میبرد
اشک من و توقع گلگونهٔ اثر
[...]
پیغام چشم من به عزیزان که می برد
این نامه را به مصر ز کنعان که می برد
بی بال و پر به کنج قفس اوفتاده ام
این عندلیب را به گلستان که می برد
دارالشفاست صحبت یاران هوشمند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.