گنجور

 
صائب تبریزی

برق را در نظر آور به خس و خار چه کرد

تا بدانی که به من شعله دیدار چه کرد

گر بگویم، رود از دست صدف گیرایی

که به آب گهرم سردی بازار چه کرد

میوه چون پخته شود شاخ بر او زندان است

سر منصور به آرامگه دار چه کرد؟

هدف سوزن الماس شود پرده گوش

گر بگویم به من آن غمزه خونخوار چه کرد

مشتی از خار فراهم کن و در آتش ریز

چند پرسی به تو گردون ستمکار چه کرد؟

از ترشرویی گردون گله بی انصافی است

خنده برق شنیدی به خس و خار چه کرد

سر به دامان بهارست رگ خواب ترا

تو چه دانی که به من دیده بیدار چه کرد؟

غافل از خویش نه ای نیم نفس، چون دانی

که تمنای تو با صائب افگار چه کرد؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

باد با طره دلدار بهر تار چه کرد

زیر هر تار به دلهای گرفتار چه کرد؟

صورتش کرد چو آراسته مشاطه صنع

وه که در گونه آن عارض و رخسار چه کرد

با همه سنگدلی رحم کنی گردانی

[...]

حزین لاهیجی

چند پرسی نگهش با دل افگار چه کرد

برق بی باک عیان است که با خار چه کرد

در بساطم اثری از دل و دین نیست به جا

به من ساده دل آن طرّهٔ طرّار چه کرد

گر بگویم، دل سنگین صدف گردد آب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه