گنجور

 
حزین لاهیجی

چند پرسی نگهش با دل افگار چه کرد

برق بی باک عیان است که با خار چه کرد

در بساطم اثری از دل و دین نیست به جا

به من ساده دل آن طرّهٔ طرّار چه کرد

گر بگویم، دل سنگین صدف گردد آب

که به روشن گهران چرخ جفاکار چه کرد

جلوه در خانهٔ آیینه به خود ننمایی

گر بدانی که به دل حسرت دیدار چه کرد

گر بگویم، رگ خوابت بگدازد چون شمع

که شب هجر تو با دیده بیدار چه کرد

زآنچه جز مذهب عشق است بپردازی دل

گر بدانی که به من سبحه و زنّار چه کرد

کرد داغم، نگه زاهد خاموش حزین

چه بگویم به من این صورت دیوار چه کرد؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

باد با طره دلدار بهر تار چه کرد

زیر هر تار به دلهای گرفتار چه کرد؟

صورتش کرد چو آراسته مشاطه صنع

وه که در گونه آن عارض و رخسار چه کرد

با همه سنگدلی رحم کنی گردانی

[...]

صائب تبریزی

برق را در نظر آور به خس و خار چه کرد

تا بدانی که به من شعله دیدار چه کرد

گر بگویم، رود از دست صدف گیرایی

که به آب گهرم سردی بازار چه کرد

میوه چون پخته شود شاخ بر او زندان است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه