گنجور

 
صائب تبریزی

چشمم به دستگیری لطف جیب نیست

نبضم رهین منت دست طبیب نیست

(در بحر فکر از سر اخلاص می روم

باشد یتیم اگر گهر من غریب نیست)

(مقراض می کنیم به یک حرف زلف بحث

رعناست سرو اگر چه، ولی جامه زیب نیست)

(در شمع بین که چون سرش افتاد زیر پا

یک پله فراز جهان بی نشیب نیست)

(صد بوسه از لب تو لب جام می گرفت

یک بوسه قسمت لب این بی نصیب نیست)

(دست و بغل به خرمن گل رفته ایم ما

چون خرمن سرین تو آغوش زیب نیست)

دل می برد ز کف در و دیوار خانه ات

گلمیخ آستان تو بی عندلیب نیست

(صائب نمی زند نمکی بر جراحتم

حسنی که همچو دانه آدم فریب نیست)

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را

پروای قول ناصح و پند ادیب نیست

هر کو شراب عشق نخورده‌ست و دُردِ دَرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

بیرون میا ز پرده که ما را شکیب نیست

اینک بلند گفتمت، از کس حجیب نیست

تا پای در رکاب لطافت نهاده ای

اشکم کدام روز که پا در رکیب نیست

پیش رخت که بر ورق لاله خط کشید

[...]

ابن یمین

در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست

درمان درد عشق بدست طبیب نیست

ای زلف پر ز چین تو شام دل غریب

دانی که هیچ شام چو شام غریب نیست

دریاب کز فراق تو یک لحظه نگذرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
جهان ملک خاتون

بر درد عشق دوست مرا گر طبیب نیست

هیچم دوای درد چو وصل حبیب نیست

بستان و گلستان و گل اندر جهان بسیست

بر روی چون گل تو چو من عندلیب نیست

لیکن ز گلستان گل وصلت ای صنم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

گر جان عالم است که با ما قریب نیست

گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است

لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه