گنجور

 
صائب تبریزی

آدم نه ای و روضه رضوانت آرزوست

خاتم نه ای و دست سلیمانت آرزوست

زنهار سر مپیچ ز چوگان حکم او

چون گوی اگر سراسر میدانت آرزوست

چشم طمع به ملک سکندر مکن سیاه

گر همچو خضر چشمه حیوانت آرزوست

چون شبنم آبگینه خود بی غبار کن

گر سیر باغ و گشت گلستانت آرزوست

چون شانه باش تخته مشق هزار زخم

گر ره در آن دو زلف پریشانت آرزوست

چندی چو غنچه سر به گریبان خود بکش

زین باغ اگر چو گل لب خندانت آرزوست

چون گوهر از غبار یتیمی متاب روی

گر ساحل مراد ز عمانت آرزوست

مجنون صفت ز مشق جنون برمدار دست

مدی اگر ز دفتر احسانت آرزوست

بیرون در گذار طمع های خام را

گر جبهه گشاده دربانت آرزوست

چون مور در حلاوت گفتار سعی کن

مسند اگر ز دست سلیمانت آرزوست

دندان به دل فشار درین باغ چون انار

بویی اگر ز سیب زنخدانت آرزوست

یک چند خون دل خور و بر لب بمال خاک

گر سینه ای چو کان بدخشانت آرزوست

چون شبنم آب کن دل خود را درین چمن

گر وصل آفتاب درخشانت آرزوست

هرگز نبوده است دو سر هیچ خوشه را

بگذر ز سر اگر سر و سامانت آرزوست

پرهیز می کند ز تو دیو سیاهکار

وین طرفه ز فرشته نگهبانت آرزوست

این آن غزل که سعدی و ملای روم گفت

موری نه ای و ملک سلیمانت آرزوست

 
 
 
سعدی

بر درگهی که نوبت ارنی همی زنند

موری نه‌ای و ملک سلیمانت آرزوست

صائب تبریزی

همین شعر » بیت ۱۶

این آن غزل که سعدی و ملای روم گفت

موری نه ای و ملک سلیمانت آرزوست

ابوسعید ابوالخیر

ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوست

زنار نابریده و ایمانت آرزوست

در هیچ وقت خدمت مردی نکرده‌ای

و آنگه نشسته صحبت مردانت آرزوست

سعدی

از جان برون نیامده جانانت آرزوست

زنار نابریده و ایمانت آرزوست

بر درگهی که نوبت ارنی همی زنند

موری نه‌ای و ملک سلیمانت آرزوست

موری نه‌ای و خدمت موری نکرده‌ای

[...]

رضاقلی خان هدایت

از جان برون نیامده جانانت آرزوست

زنار نابریده و ایمانت آرزوست

فرعون وار لاف اناالحق همی زنی

آنگاه قرب موسیِ عمرانت آرزوست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
وحدت کرمانشاهی

می ناچشیده حالت مستانت آرزوست؟

رسوا نگشته حلقه زلفانت آرزوست؟

ناورده رو به مقصد و ننهاده پا به راه

قرب مقام و قطع بیابانت آرزوست؟

یوسف صفت نگشته به زندان غم اسیر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وحدت کرمانشاهی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه