ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
در هیچ وقت خدمت مردی نکردهای
وآنگه نشسته صحبت مردانت آرزوست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
ای ترک جان نکرده و جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
در هیچ وقت خدمت مردی نکردهای
وآنگه نشسته صحبت مردانت آرزوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق و آرزو اشاره دارد. شاعر از شخصی صحبت میکند که هنوز به عشق و ایمان واقعی نرسیده و زندگیاش در جستجوی معنا و خدمت به دیگران است. او اشاره میکند که این فرد هیچگاه خدمت به مردان نکرده، ولی در عین حال به صحبت و معاشرت با مردان آرزو دارد. به طور کلی، این ابیات به تضاد میان آرزوها و واقعیتهای زندگی اشاره دارند.
هوش مصنوعی: ای ترک! جانت را به خاطر عشق و جانی که آرزویش را داری، فدای عشق کن. به یاد داشته باش که هرچند بندگی و ایمان را در دل نگه داشتهای، اما هنوز هم آرزوی آن را در دل میپرورانی.
هوش مصنوعی: تو هیچ وقت به هیچ مردی خدمت نکردهای، اما حالا نشستهای و در آرزوی گفتوگو با مردان بزرگ هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جان برون نیامده جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
بر درگهی که نوبت ارنی همی زنند
موری نهای و ملک سلیمانت آرزوست
موری نهای و خدمت موری نکردهای
[...]
آدم نه ای و روضه رضوانت آرزوست
خاتم نه ای و دست سلیمانت آرزوست
زنهار سر مپیچ ز چوگان حکم او
چون گوی اگر سراسر میدانت آرزوست
چشم طمع به ملک سکندر مکن سیاه
[...]
از جان برون نیامده جانانت آرزوست
زنار نابریده و ایمانت آرزوست
فرعون وار لاف اناالحق همی زنی
آنگاه قرب موسیِ عمرانت آرزوست
می ناچشیده حالت مستانت آرزوست؟
رسوا نگشته حلقه زلفانت آرزوست؟
ناورده رو به مقصد و ننهاده پا به راه
قرب مقام و قطع بیابانت آرزوست؟
یوسف صفت نگشته به زندان غم اسیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.