گر نمی جوشیم با می از سر انکار نیست
غفلت سرشار ما را باعثی در کار نیست
می زند هر قطره باران چشمکی بر ساقیان
کاین چنین روزی چرا پیمانه ها سرشار نیست؟
می توان در سینه بی کینه من روی دید
خانه آیینه ام در بسته زنگار نیست
تحفه دل را به امیدی به کویش برده ایم
آه اگر آن زلف سرپیچد که دل در کار نیست!
پنجه بیتابی دل، سینه ام را چاک کرد
این صدف را راحتی از گوهر شهوار نیست
بر رگ جانها نپیچد تا پریشان نیست زلف
نبض دلها را نگیرد چشم تا بیمار نیست
کشتنی چون دیر کشتن نیست صید عشق را
الحذر از تیغ مژگانی که بی زنهار نیست
شانه در هرعقده زلف تو ایمان تازه کرد
اینقدر پیچیدگی با رشته زنار نیست
تا بگیرد جذبه توفیق، بازوی که را
هر سری شایسته دوش و کنار دار نیست
طوطی از آیینه می گویند می آید به حرف
چون مرا در پیش رویش زهره گفتار نیست؟
بیقراران بی نیاز از کعبه و بتخانه اند
ریگ را در قطع ره هرگز به منزل کار نیست
نام عشق از کلک ما صائب بلند آوازه شد
عشق اگر بخشد دو عالم را به ما، بسیار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است با مضامینی عمیق و عاشقانه که به تمایلات انسانی، عشق و آرزوها پرداخته است. شاعر از شادی و غفلتها، زیباییهای عشق و چالشهای دل صحبت میکند. او به بیمعنایی و بیعملی در جهانی که در آن زندگی میکند اشاره دارد و به عواطف و بحرانهای درونیاش میپردازد. از پیچیدگیهای عشق و پیچیدگیهای زندگی سخن میگوید و تأکید میکند که عشق میتواند منبع الهام و قوت باشد، اما در عین حال میتواند سختیها و دردهایی نیز به همراه داشته باشد. در نهایت، شاعر عشق را به عنوان یک نیروی قدرتمند و پر از زیبایی و غم توصیف میکند که همواره بر زندگی انسان تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر از روی انکار مَی نمینوشیم، نباید فراموش کنیم که غفلت ما ناشی از یک علت است و در واقع، ما بیدلیل در این حالت نیستیم.
هوش مصنوعی: هر قطره باران به ساقیان چشمک میزند و این را میپرسد که چرا در چنین روزی پیمانهها پر نیستند؟
هوش مصنوعی: میتوانی در دل من که از کینه خالی است، جای داشته باشی. در خانهی دلم، آینهای وجود دارد که در آن بسته و کثیف نیست.
هوش مصنوعی: هدیهی دل را با امید به حضورت آوردهایم، اما ای کاش آن زلف بر افراز شود که دل در این ماجرا هیچ نقشی ندارد!
هوش مصنوعی: دل آشفتهام با شدت، سینهام را دریده است. این صدف، آنقدر که در آن مروارید وجود دارد، راحتی و آرامشی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که احساسات و افکار به هم ریخته نشده و آرامش برقرار است، نمیتوان درک کرد که چقدر تأثیرگذارند. همچنین تا زمانی که دلها درگیر نشوند و داغ و درماندگی وجود نداشته باشد، نمیتوان به درستی خواند و فهمید که چه حالتی در دلها حکفرماست.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره دارد که اگر کسی دیر وارد عشق شود، باید مراقب باشد. او به خطرات و دشواریهای این عشق اشاره میکند و اخطار میدهد که این معشوق میتواند با چشمانش، که به مانند تیغی تیز میباشند، کسی را درگیر کند و به سادگی کسی را نجات نمیدهد. پس باید در این مسیر با احتیاط پیش رفت.
هوش مصنوعی: شانه کردن در گیسوان تو، هر بار باعث میشود که به ایمانی نو دست یابم. پیچیدگیهای موهایت به اندازه پیچیدگیهای زنجیر محکم نیست.
هوش مصنوعی: تا وقتی که جاذبه موفقیت به کسی دست ندهد، هیچ کسی نمیتواند به خوبی و شایستگی در کنار او قرار گیرد.
هوش مصنوعی: طوطی وقتی که در برابر آینه قرار میگیرد، میگوید که میتواند صحبت کند، اما چون من در برابر او هستم، جرأت بیان کلمات را ندارم.
هوش مصنوعی: بیقراری و نیاز واقعی انسانها به مکانهای مقدس مانند کعبه و بتخانه نیست. در حقیقت، سرنوشت کسی که به دنبال حقیقت است، به مسیرش و جلوه دادن آن بستگی دارد و نه به مقصد نهایی.
هوش مصنوعی: محبوب ما با قلم ما نام عشق را به بلندای مقام رساند. اگر عشق به ما دو جهان را هم ببخشد، به هیچ وجه زیاد نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.