نماز شام چو صحبت بریدم از ماوی
بریده گشت طریق سلامم از سلمی
به عزم ره سه مسافر موافقت کردیم
مه از سپهر و شب از مشرق و من از ماوی
چو بخت بر لب جیحون فکند رخت مرا
به هم شدند سه جیحون ز گریه ام در وی
یکی ز اب و دو از خون سه از دو دیده من
ز درد و داغ وطن خون گریستند همی
به جز فراق رفیقان که داند این صنعت
که از دو دیده دو دریا همی کند انشی
ز موج جنبش گردون بدید دیده من
نشان گردش کژدم و پیچش افعی
همی رسید فغان دو چیز من بدو چیز
ز قعر چه به ثریا ز اوج مه به ثری
به نکبتی ببریدم رهی که فتنه از او
چنانکه صورت مانی ز خامه مانی
در آن میان شب تاری ز شرق سر برزد
چو علتی که نباشد در او امید دوی
ستارگان همه چون آب دیده مجنون
ز تیرگی شب تاری چو طره لیلی
به محکمی و درستی چو عزم من گردون
به روشنی و بلندی چو شعر من شعری
بنات نعش به نور معانی روشن
دراو سها به ضعیفی چو لفظ بی معنی
فلک چو اعمی بر جای خود فرومانده
نظاره چشم کواکب بر او به استهزی
گرفته همچو عصایی، مجره اندر دست
عصا مجره بود چون فلک بود اعمی
ستاره لشکر و بازار لشکری گردون
به سعد و نحس در او دار و گیر و بیع و شری
من اندر او متحیر که هیچ خلق نبود
که هیچ از من و از حال من کند انهی
طریق من به یکی بر بیکران و مرا
در او نه وعده من و نه راحت سلوی
زبیم باد سموم و بلای خون روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی
به عوض نعمت از او شخص را عنا همراه
به جای راحت ازاو روح را عذاب اجری
به یمن درگه صاحب سزاست بربندم
در او زبان و روان از شکایت و شکوی
کجا قبایل اهل شرف، ضیاءالدین
نظام عترت و تایید شرع و نور هدی
جمال حسن معالی ابوالحسن طاهر
که از ثری اثر قدر اوست تا به علی
نه جز متابعت اوست شرع را رخصت
نه جز موافقت اوست عقل را فتوی
به تن خلاصه نور آمده است بی ظلمت
به دل خزینه معنی شده است بی دعوی
زمین حضرت او راست مایه فردوس
درخت خدمت او راست سایه طوبی
اگر ستوده کند مرد را دثار و شعار
دثار او ورع است و شعار او تقوی
هر آن کسی که تمسک کند به خدمت او
درست کرده تمسک به عروه الوثقی
به صدر او نرسد رتبت مخالف او
کجا بود چو حیات ابد، ممات فجی
اگر چه مدح و هجا هر دوان سخن باشند
خلایق است به فخر مدیح و ننگ هجی
وگرچه در زصدف خیزد او به از صدف است
به است اگر چه زدنیی است صدر از دنیی
زهی دو چشم خرد را چو زینت دیدار
زهی دو گوش طمعرا چو آیت بشری
مزینی به فضایل چو از نجوم سپهر
منزهی ز معایب چو از گنه یحیی
اگر مبشر جدت زبان عیسی بود
در این زمانه به علمی و زهد چون عیسی
اگر درستی و حق در امانتش دو گواست
تو در شرف دو گواهت بود زام و ابی
منم که کرده ام از بهر آفرین و ثنات
چنین سخن زتن لاغر و دم فربی
خرد خزینه فکرم چو داد خاطر کرد
روان هر آینه اندیشه بذل و عمر فدی
خود از ذخیره دنیی مرا نصیبی نیست
همی زمدح تو سازم ذخیره عقبی
گذشت نوبت شعبان و دور روزه رسید
که هست موسم اصحاب طیلسان و ردی
فساد را به قدومش ضعیف شد قوت
صلاح را به وصولش بلند گشت لوی
خجسته بادا هم روزه روزه و هم عید
تو را ثواب و سلامت عدوت را بلوی
همیشه تا شرف کعبه از منا و صفاست
سرا و صدر و درت، کعبه و صفا و منی
همه سعادت و اقبال بادت از گردون
همه کرامت و تایید بادت از مولی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر عاطفی و عرفانی است که به احساسات عمیق شاعر نسبت به دوری از دوستان و رنجهای ناشی از فراق میپردازد. شاعر در شب هنگام، در حالی که مشغول نماز است، از ماوی خود بریده و راهی را آغاز میکند. او با دوستانش به سفر میپردازد و در این راه، احساسات عمیق و درد و داغ وطن را به تصویر میکشد.
شاعر به توصیف ستارگان و آسمان میپردازد و تضاد میان تاریکی شب و روشنایی ستارهها را بیان میکند. او از حالتی بیحالی و تحیر در زمین و آسمان سخن میگوید که هیچکس به یاریاش نمیآید. او برای رفع مشکلات و دردهایش، به درگاه صاحبدل و بافضیلت مراجعه میکند و در پایان به ویژگیهای عظیم و ایمان عمیق او اشاره میکند.
در نهایت، او بر این باور است که از نظر معنوی، تمسک به شخصیتهای بزرگ و وارسته، راهی برای نجات انسانها و دستیابی به سعادت ابدی است. متن به شدت تأکید بر اخلاق، تقوی و روح پایبندی به راه راست دارد.
هوش مصنوعی: در شب هنگام نماز، زمانی که از مکانی که در آن بودم جدا شدم، راهی برای سلام و درود به من بسته شد.
هوش مصنوعی: ما تصمیم گرفتیم در یک سفر، هر یک از ما از نقطهای خاص حرکت کنیم؛ یکی از طرف آسمان و شب از سمت شرق و من هم از جایی در میان.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت در کنارهی جیحون خیمه زده، من به غم و اندوهی چنین نزدیک شدم که سه جیحون به خاطر اشکهایم به هم پیوستند.
هوش مصنوعی: چشمان من به خاطر درد و غم وطن، اشک میریزد، یکی به خاطر آب، دو تا به خاطر خون.
هوش مصنوعی: به جز دوری دوستان، چه کسی میداند که چطور میتوان با دو چشم، اندوهی به عظمت دو دریا را بر زبان آورد؟
هوش مصنوعی: از حرکت و جنبش آسمان، چشم من نمادی از حرکت کژدم و پیچش افعی را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: مردی به شدت از دو موضوع نگران و غمگین است. او احساس میکند که از عمق مشکلات خود به اوج امید و آرزوها رسیده، اما همچنان در تلاش است تا از درد و رنجهایش عبور کند.
هوش مصنوعی: من راهی را انتخاب کردم که به بدبختی منجر شد، به گونهای که فتنه و آشفتگی از آن ناشی شده و مانند نقاشی که بر کاغذ مینویسد، زندگیام تحت تأثیر آن قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: در دل شب تار، نور صبحگاهی از سمت شرق نمایان میشود، مانند نشانهای که هیچ امیدی به وقوع آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ستارهها مانند اشکهای مجنون در شب تار، درخشندگی خاصی دارند و به یاد لیلی، زیبایی و لطافت را القا میکنند.
هوش مصنوعی: عزم من به استقامت و درستی مانند حرکت گردون است و شعر من به روشنی و بلندی مشابه یک شعر زیبا میباشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به دختران ستارهای اشاره شده که با نور معانی روشن میشوند و ستاره سها به خاطر ضعفش شبیه به واژهای بیمعنا به نظر میرسد. در واقع، زیبایی و معنا در چیزهای ظریف و کمقدرت نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: آسمان مانند فردی نابینا در جای خود ثابت مانده و ستارهها به او با تمسخر نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: مانند عصایی که در دست دارد، مسیرش را میپیماید. انگار که زمین، به صورت یک نابینا به دور خود میچرخد.
هوش مصنوعی: ستارهها در آسمان به زندگی انسانها و اتفاقات آنها تاثیر میگذارند و در بازار نیز معاملهها و خرید و فروشها تحت تأثیر خوب و بد این ستارهها قرار دارد.
هوش مصنوعی: من در او حیرانم که هیچکس نبود تا از من و وضعیت من بپرسد.
هوش مصنوعی: مسیر من به سوی یکی است که بیپایان است و در این راه نه وعدهای برای من وجود دارد و نه آرامشی مانند عسل.
هوش مصنوعی: باد گرم و آتشین و مصیبت خونآلود در حال وزش است و شخصی به شدت آرزو دارد که به نقطهای از آرامش یا هنر برود.
هوش مصنوعی: اگر به جای نعمت، از او نگرانی و مشکلات به انسان برسد، به جای آسایش، روح را عذاب میدهد.
هوش مصنوعی: به دلیل خوشحالی و برکت درگاه شخصی شایسته، من زبان و دل خود را از هرگونه شکایت و ناله دور میکنم.
هوش مصنوعی: کجا هستند مردمان با شخصیت و با شرافت که نور دین و راهنمایی درست را در خانواده خود دارند و از قوانین الهی پشتیبانی میکنند؟
هوش مصنوعی: زیبایی و خوبیهای برجسته ابوالحسن طاهر، به قدری تاثیرگذار است که مانند ستارهای در آسمان از جایگاه بالایی برخوردار است، تا جایی که به علی نیز میرسد.
هوش مصنوعی: هیچ دستوری در دین وجود ندارد که بر پایه پیروزی از او نباشد و هیچ نظری هم در عقل نمیتواند صادر شود مگر بر اساس هماهنگی با او.
هوش مصنوعی: نور خالص و پاک به صورت تن و جسم درآمده است، بی آنکه تاریکی در دلش وجود داشته باشد. دل هم به خزینهای از معانی تبدیل شده که در آن ادعایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زمین متعلق به او است و مایه بهشت است، درخت خدمت او سایهای بهسان طوبی دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی لباس و ظاهر مرد را تحسین کند، باید به یاد داشته باشد که زیبایی واقعی او در پرهیزکاری و تقوایش نهفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدمت او پناه ببرد، در واقع به دلیلی محکم و استوار پناه آورده است.
هوش مصنوعی: هیچکس به مقام و جایگاه او نمیرسد، زیرا چگونه ممکن است با وجود حیات جاودانه، مرگ ناپسند و نامطلوب او را درک کند؟
هوش مصنوعی: اگرچه ستایش و سرزنش هر دو نوعی سخن هستند، اما مردم بیشتر به فخر و افتخار مدح اهمیت میدهند و به ننگ و رسوایی هجو توجه میکنند.
هوش مصنوعی: اگرچه او از صدف فراتر میرود، اما خود صدف نیز ارزشمند است. در واقع، او به گونهای از دنیا برتر است، گرچه بهخاطر سختیها و چالشهای زندگی، ممکن است گاهی فراموش شود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و شکوه دو ویژگی انسان اشاره دارد: دیدن و شنیدن. چشمها به زیبایی و زینت دیدار اشاره دارند و گوشها به طمع و تمایل به شنیدن آیات انسانی. به عبارت دیگر، این دو عضو بدن انسان نه تنها ابزارهای حسی هستند، بلکه نمادهای زیبایی و ارزشهای انسانی نیز محسوب میشوند.
هوش مصنوعی: شخصی را به فضائل و خوبیها میشناسند که از نیکیها و صفات برجستهای برخوردار باشد، همانطور که ستارگان در آسمان از عیبها و کمبودها به دور هستند. همچنین، مانند یحیی که از گناهان پاک و معصوم بود، از بدیها و عیبها دور است.
هوش مصنوعی: اگر صدای خوشخبر جدت، مانند زبان عیسی بود، در این زمان با علم و پارسایی چون عیسی برخورد میشد.
هوش مصنوعی: اگر راستگویی و صداقت در امانتداری تو، دو شاهد دارد، تو در موقعیتی هستی که دو گواه بر صداقت تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: من شخصی هستم که برای تواضع و ستایش، از این کلمات استفاده کردهام؛ حتی اگر بدنم لاغر و ضعیف باشد و دمم بزرگ و پرپشت.
هوش مصنوعی: اندیشه و خرد من مانند گنجینهای است که هر بار که به آن فکر میکنم، روح و جانم را زنده میکند و من تمام عمرم را فدای این تفکر میکنم.
هوش مصنوعی: من از دنیا هیچ بهرهای نصیبم نشده است، بنابراین به خاطر تو میکوشم تا برای آخرت خود ذخیرهای فراهم کنم.
هوش مصنوعی: ماه شعبان به اتمام رسید و زمان روزهداری فرا رسید که فصل تجمع افراد با لباسهای خاص و شیک است.
هوش مصنوعی: فساد با ورود او ضعف پیدا کرد و قدرت اصلاح با رسیدن او افزایش یافت.
هوش مصنوعی: برای تو، هم روزه و هم عید مبارک باشد. آرزو میکنم که ثواب اعمالت را به دست آوری و از سلامتی دور بمانی.
هوش مصنوعی: در این ابیات به ارزش و اهمیت مکانهای مقدس در اسلام اشاره شده است. به نوعی بیانگر این است که همواره روح و جان آدمی باید به سمت مکانهای شریف و مهمی همچون کعبه و صفا و منا معطوف باشد. این مکانها نماد پاکی، نجابت و ارتباط با خداوند هستند و باید در زندگی افراد در نظر گرفته شوند.
هوش مصنوعی: تمام خوشبختی و شانس تو از آسمان است و تمام بزرگی و حمایت تو از سوی خداوند میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.