گنجور

 
ادیب صابر

رسید نوبت پیری و رفت برنایی

دل از نشاط و طرب نا امید باید کرد

سرم سپید شد و نامه از گنه سیه است

به آب توبه سیه را سپید باید کرد

 
sunny dark_mode