گهی حریف خلافی گهی رفیق وفاق
نه بر طریق وصالی نه بر طریق فراق
نه بر وصال ثبات و نه در فراق صبور
نه با جفات قرار و نه با وفا میثاق
گهی به خشم به تریاق بر فشانی زهر
گهی به صلح به زهر اندر افکنی تریاق
شب عتاب تو را کی بود امید سحر
مه وصال تو را کی رسد امان ز محاق
قرار گیر یکی بر طریق معشوقان
چو من همی سپرم بر تو سیرت عشاق
منم که از دل سخت تو خواسته است امان
دلم که در سر زلف تو ساخته است وثاق
به دست فتنه بر این چون همی کشی زنجیر
به نوک غمزه در آن چون همی زنی مزراق
چون من به عهد و وفا عاشقی ندید عجم
اگر به حسن تو ترکی نیامد از قفچاق
مرا به شکر و بسد رسان ز بوسه و لب
مرا به سیم و سمن راه ده به ساعد و ساق
به دل چو چشمی و چشمم به روی تو محتاج
به تن چو جانی و جانم به وصل تو مشتاق
مرا ز چشم تو تا کی کشید باید رنج
مرا ز وصل تو تا چند بود باید طاق
گزیده ای ز همه کارها ربودن دل
چنانکه تاج معالی مکارم اخلاق
سر سران ملک الساده مجددین که ز دین
مسلم است به نام ستوده در آفاق
رئیس مشرق و مغرب علی بن جعفر
که داد طلعت او شرق و غرب را اشراق
رفیع مرتبه صدری که شد زمدح و عطاش
سخا رفیع محل و سخن لطیف مذاق
نبیره شرف انبیاء که مشرق از او
چو مصر گشت ز عصر نبیره اسحاق
لقای اوست علاج زمانه بیمار
بقای اوست امید خزانه ارزاق
وثاق دولت اورا ملک به جای غلام
سرای حشمت او را فلک به جای رواق
اگر زبان نرود بر ره خلاف و محال
وگر سخن نبود قابل ریا و نفاق
جز او به شرط کریمی که دارد استقبال
جز او به نام بزرگی که راست استحقاق
شگفت نیست از انصاف عدل شامل او
که سید الثقلین است و طیب الاعراق
ز سیر ظلم بماند ستاره سیار
ز راه زرق بگردد زمانه زراق
فرج دهند طمع را ز حسبه آلامال
امان دهند امل را زخشیه الاملاق
نهاد نعمت او در دهان شکر شکر
چو بست مدحت او بر میان نطق نطاق
بلند گشت به عهدش سر سخا و سخن
به مهر ماند ز مهرش در شقا و شقاق
به عدل او ز بلیت همی رهد ایام
ز رحم او به رعیت همی رسد اشفاق
زهی خطاب تو آسایش خطا و ختن
زهی مثال تو آرامش حجاز و عراق
طراز مدحت تو بر نتایج اوهام
نشان بخشش تو بر نفایس اعلاق
نسیم مدح لطیفت روایح ارواح
جمال خط شریفت حدایق احداق
خلاصه نسب بهترین خلق تویی
عطا و علم تو بر صدق این نسب مصداق
قضا چو دست تو را کرد بر جهان مطلق
زحبس حادثه کردند ملک را اطلاق
جهان و نعمت او در نکاح دولت توست
بر این نکاح نخواهد نشست نام طلاق
سپهر بر شده را آرزو همی باشد
به عهد تو که کند مدحت تو را الحاق
ز شب دوات همی سازد از شهاب قلم
ز روز کاغذ و آنک عطاردش رواق
عطاردی که ثنای تو ثبت خواهد کرد
سطوح هفت فلک بس نباشدش اوراق
خدایگان جهان شاه خسروان سنجر
که ساخته است زشمشیر و اسب برق و براق
ملوک خاضع نامش ز روم تا قنوج
گرفته مملکت از مصر تا به منقشلاق
چو کوس حرب همی بر اشارت تو زنند
همی زنند سپاهش ملوک را مخراق
اگر لطافت تو پاسبان روح شود
ز هیچ تن نبود هیچ روح را ازهاق
همیشه تا که بود زنده را امید حیات
همیشه تا که بود بنده را امید عتاق
تو باش زنده و دور زمانه بنده تو
چه بنده ای که نیابد ز بندگی اعتاق
مطیع و خاضع امر تو گنبد گردان
معین و ناصر جاه تو ایزد خلاق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این قطعه شعر به بیان چگونگی کنشها و واکنشهای عشق میپردازد. شاعر از ناپایداری و تزلزل در روابط عاشقانه سخن میگوید، جایی که گاهی دشمنی و گاهی دوستی وجود دارد. او به فقدان ثبات در وصال و فراق اشاره کرده و از آلام عشق و درد کشیدن به خاطر دوری معشوق مینالد.
شاعر در ادامه، بر استعداد و زیبایی معشوق و تاثیر او بر دنیای اطراف تأکید میکند. او مقام و شخصیتهای بلند مرتبه را توصیف کرده و از شخصیتهایی که در برقراری عدالت و سخاوت شناخته شدهاند، نام میبرد. در نهایت، شاعر به امید و آرزوی حیات و لطافت در زندگی میپردازد و خواهان بخشش و رحمت معشوق است، تا به این وسیله آرامش و آسایشی برای خود و دیگران فراهم شود.
هوش مصنوعی: گاهی حامی و همراهی در راه دشواریها هستی و گاهی دوست و رفیق در مسیر همدلی و دوستی. نه در مسیر وصل و نزدیکی به کسی هستی و نه در مسیر جدایی و دوری.
هوش مصنوعی: نه در پی به هم رسیدن استحکام وجود دارد و نه در جدایی صبر. نه در رفتار خشن آرامش است و نه در وفاداری عهدی برقرار است.
هوش مصنوعی: گاه به خاطر عصبانیت و خشم خود، داروی شفابخش را به زهر میافشانی و گاه در حالت صلح و آرامش، زهر را در داروی شفابخش حل میکنی.
هوش مصنوعی: در شبهای تار، هیچ امیدی به dawn وجود ندارد و هیچ نشانی از وصال تو به چشم نمیخورد، گویا هنوز در ظلمت و تاریکی ماندهایم.
هوش مصنوعی: به جمع عاشقان بپیوند و مانند من، ویژگیهای عاشقان را در خود پرورش ده.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که به دل سخت تو پناه آورده و از تو درخواست آشتی کردهام، چون دلم در محبت و زیبایی زلف تو گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: با دست فتنه، زنجیری که به خاطر غمزهات به گردن این میکشی، انگار با نیشخند و تمسخر به آن ضربه میزنی.
هوش مصنوعی: وقتی که من وفا و صداقت در عشق را ندیدم، اگر تو زیباییات به کارهای ترکی شباهت ندارد، این از سرزمین قفقاز است.
هوش مصنوعی: مرا با عشق و محبت خود به سعادتی برسان و از بوسه و لبانت بهرهام بده. همچنین با دستانت و زیباییهایت به من راه نشان بده.
هوش مصنوعی: دل من مانند چشمی است که به تو نگاه میکند و چشمم به حضور تو نیاز دارد. تنم به مانند جانی است که به وصال تو تشنه و مشتاق است.
هوش مصنوعی: میپرسم تا کی باید از نگاه تو رنج بکشم و تا چه مدت باید انتظار وصالت را بکشم؟
هوش مصنوعی: در میان تمام کارها، بهترین و شایستهترین عمل، ربودن دلهاست، به گونهای که مانند تاج افتخارات، برجسته و با ارزش باشد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به کسانی دارد که در رأس امور و مسئولیتهای اجتماعی هستند و به تجدید دین و تصدیق اصول اسلامی مشغولاند. آنها به خاطر اعمال و ویژگیهای نیکو و ستودهشان در میان مردم شناخته شدهاند و نامشان در سراسر دنیا مطرح است.
هوش مصنوعی: علی بن جعفر، کسی است که درخشندگیاش شرق و غرب را روشن کرده و بر همه جا تسلط دارد.
هوش مصنوعی: این سخن درباره فردی بلندمرتبه و با کرامت است که از توصیف و سخاوتش میتوان به بزرگی شخصیت او پی برد. او در مکانی رفیع و جایگاهی بلند قرار دارد و کلامش بسیار دلنشین و شیرین است.
هوش مصنوعی: نسل و فرزند شرافتمند پیامبران که باعث شد مشرق زمین مانند مصر روشن و فارغ از تاریکی شود، نتیجه وجود نبیره اسحاق است.
هوش مصنوعی: دیدار او درمانی برای دردهای زمانه است و دوام وجود او، امید و منبع رزق و روزی است.
هوش مصنوعی: قدرت و دولت او به حدی است که مانند یک پادشاه، ملک و سرزمین را در اختیار دارد و آسمان برای او به اندازه یک قصر مجلل و با شکوه به حساب میآید.
هوش مصنوعی: اگر زبان به سمت حرفهای نادرست و غیرممکن نرود و اگر سخن گفتن، به دروغ و ریا مربوط نباشد، آنگاه ارزشمند و قابل قبول خواهد بود.
هوش مصنوعی: تنها اوست که به خاطر کرامتش مورد استقبال قرار میگیرد و تنها اوست که به خاطر بزرگیاش شایستگی دارد.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که او به انصاف و عدل رفتار کند، چرا که او بزرگترین و بهترین انسانهاست و نسب پاکی دارد.
هوش مصنوعی: از شدت ظلم، ستاره سیار از مسیر خود دور میشود و زمان نیز به شکل فریبندهای تغییر میکند.
هوش مصنوعی: آرزوها را از ناامیدی رها کنید و به امیدها امکان تحقق بخشید؛ زیرا باید از حسرت و بیپولی دوری کرد.
هوش مصنوعی: نعمت خداوند در زبان شکرگزاری، چنان که ستایش او به میان گفتار میآید.
هوش مصنوعی: در زمانهای که وفای به عهد و سخاوت او فراوان بود، محبت و عشقش حتی در شرایط سخت و دشوار نیز باقی ماند.
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر این است که با عدل الهی، روزگار به خوبی میگذرد و با رحمت او، خیر و منفعت به مردم میرسد. در واقع، حکمت و رحمت خداوند باعث استقامت و آرامش در زندگی انسانها میشود.
هوش مصنوعی: ای خطاب تو مایه راحت و آسایش، مانند خطا و ختن، و ای مثال تو منبع آرامش در حجاز و عراق.
هوش مصنوعی: شکوه و زیبایی ستایش تو بر پایههای خیالات و تصورات قرار دارد و بخشندگی تو در مورد چیزهای ارزشمند و گرانبها نمایان است.
هوش مصنوعی: نسیم ملایم تو بوی روحبخش زیباییات را همراه دارد، که مانند حوضچههایی از لذت و زیبایی در چهرهات جلوهگر است.
هوش مصنوعی: تو بهترین نسل هستی و دانش و بخششات گواهی بر صداقت این نسب است.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت تو را بر زندگی بیپایان و آزاد قرار داد، از بند حوادث و رخدادها، سلطنت را به تو بخشید.
هوش مصنوعی: دنیا و نعمتهایش به خاطر موفقیت تو به وجود آمدهاند و بر این پیوند هیچ طلاقی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: آسمان در آرزوی آن است که در زمان تو به ستایش و تمجید تو بپردازد و به زیباییهای تو بپیوندد.
هوش مصنوعی: از تاریکی شب با دواتی که دارد، قلمی میسازد و از نور ستارهها و روز، کاغذی به وجود میآورد. آن ستاره عطارد به عنوان طاقی زیبا در این فرایند حضور دارد.
هوش مصنوعی: عطارد که به تو اشاره میکند، جایی برای ثبت زیباییها و مدح تو ندارد، چون گستره آسمان به این وسعت، کم است برای ثبت تمام ویژگیهای تو.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و عظمت سلطان سنجر میپردازد و اشاره دارد که او مانند برقی که از شمشیر و اسبش ناشی میشود، فرمانروایی بزرگ و تاثیرگذار است. سنجر بهعنوان یک شاه، نمادی از قدرت و شکوه در دنیای خود محسوب میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف پادشاهانی میپردازد که از روم تا قنوج را تحت حکمرانی خود دارند و سرزمینشان از مصر تا منقشلاق را در بر میگیرد. این نشاندهنده وسعت و قدرت آنهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که صدای طبل جنگ به اشاره تو بلند میشود، دشمنان سپاه را به سوی مملکتها میزنند و به جنگ دعوت میشوند.
هوش مصنوعی: اگر لطافت تو حافظ روح باشد، هیچ روحی از هیچ جسمی جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: همواره تا زمانی که زندگی وجود داشته باشد، امید به زندگی نیز وجود دارد. همچنین تا زمانی که بندهای وجود داشته باشد، امید به رهایی و آزادی نیز برقرار است.
هوش مصنوعی: تو همیشه زنده بمان و تحت تأثیر زمانه نباش، زیرا آن کس که در بندگی توست، به حقیقت از بندگی آزاد نخواهد شد.
هوش مصنوعی: به طور خلاصه، این بیت به تملق و احترام به قدرت و عظمت خداوند پرداخته و میگوید که همه چیز در برابر اراده و فرمان او وجود دارد و او حامی و یاریدهنده کسی است که در طلب کمک و حمایت از اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا همی بگزینی تو بر وصال فراق
چرا همی ز خراسان روی به سوی عراق
تن مرا تو همی امتحان کنی به بلا
دل مرا تو همی آزمون کنی به فراق
تو را که گفت که بُگسِل ز بیعت و پیمان
[...]
شبی که هست کف او خزانهٔ ارزاق
ز طبع اوست وجود مکارم الاخلاق
ابوالمظفر ، شاه مظفر ، اتسز ، کوست
خدایگان همه خسروان علی الاطلاق
بنام اوست کمال صحیهٔ آداب
[...]
مؤیدین جمال ای ستودهٔ آفاق
ترا به مدح من اهلیت است و استحقاق
مرا به جود تو دانم که همچنین باشد
که از حکیمان طاقم تو از کریمان طاق
به حق من نبود جود تو به روی و ریا
[...]
خلاصه همه عالم یگانه آفاق
که با بزرگی جفتست و از بزرگان طاق
امیر عالم عادل شهاب دین خالص
که پشت لشگر دینست و روی ملک عراق
رسیده ذکر بزرگی او همه اطراف
[...]
ز عدل شاه که زد پنج نوبه در آفاق
چهار طبع مخالف شدند جفت وفاق
رسید وقت که پیک امان ز حضرت او
رساند آیت رحمت به انفس و آفاق
بسی نماند که بیروح در زمین ختن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.