گنجور

 
سعدی

بوی بغلت می‌رود از پارس به کیش

همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش

و استاد تو را از بغل گنده خویش

بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode