گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رباعی شمارهٔ ۴۰ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خواجه عبدالله انصاری

من گریه به خنده در همی پیوندم

پنهان گریم به آشکارا خندم

ای دوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه ای که چون نیازمندم

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
مسعود سعد سلمان

هر چند که این بند ز پای افکندم

دانم که بود بند چنین یک چندم

دربند هر آنچه می دهد خرسندم

کاین نعمت ها نبود پیش از بندم

میبدی

من گریه بخنده در همی‌پیوندم

پنهان گریم بآشکارا خندم‌

ای دوست گمان مبر که من خرسندم

آگاه نه‌ای که چون نیازومندم‌

عطار

چون صبح به خنده یک نفس خرسندم

چون ابر به گریه نیست کس مانندم

با خنده و گریهٔ کسم کاری نیست

بر خود گریم چو شمع و برخود خندم

کمال‌الدین اسماعیل

از عمر عزیز خود برین خرسندم

کآن روز که در غصّه بشب پیوندم

با دل گویم مؤده که از راه اجل

یک منزل دیگر پس پشت افگندم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه