جهان بگشتم و آفاق سر به سر دیدم
به مردمی که گر از مردمی اثر دیدم
مگر که مرد وفادار از جهان گم شد
وفا ز مردم این عهد هیچ اگر دیدم
ز من مپرس که آخر چه دیدی از دوران
هر آن چه دیدم این نکته مختصر دیدم
بدین صحیفهٔ مینا به خامهٔ خورشید
نبشته یک سخن خوش به آب زر دیدم
که ای به دولت ده روز گشته مستظهر
مباش غره که از تو بزرگتر دیدم
کسی که تاج زرش بود در صباح به سر
نماز شام ورا خشت زیر سر دیدم
چو روزگار همی بگذرد رو ای سعدی
که زشت و خوب و بد و نیک در گذر دیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سعدی در این شعر به تجربهها و مشاهدات خود در جهان اشاره میکند. او بر این نکته تأکید دارد که در میان مردم وفاداری نیافته و به ناسپاسی و بیوفایی آنها اشاره میکند. سعدی از ما میخواهد که به او نپرسیم چه دیده است، زیرا تمامی تجربیاتش خلاصهای از ناامیدی است. او به تندی روزگار و گذر زمان اشاره کرده و خاطرنشان میکند که زیبایی و زشتی در زندگی همیشه در حال تغییر و گذرند. در انتها، او به یکی از ویژگیهای زندگی اشاره میکند و تأکید میکند که نه به موقعیتهای دنیوی متکی باشیم، چرا که روزگار همواره در حال تغییر است.
هوش مصنوعی: من در دنیا سفر کردم و هر گوشهای را دیدم و با انسانهایی مواجه شدم که اگر نشانهای از انسانیت در آنها میدیدم، به خاطر همین بود که آدمی بودند.
هوش مصنوعی: مگر اینکه یک مرد وفادار از دنیا ناپدید شود، هرگز نمیتوانم به هیچ وفایی در بین مردم این زمان اعتماد کنم.
هوش مصنوعی: از من نپرس که در زندگی چه بر من گذشت. فقط بگویم که هرچه دیدم، در یک نکته خلاصه میشود.
هوش مصنوعی: در این متن، زیبا و دلنشین به بیان کلامی پرداخته شده که بر روی صفحهای نرم و لطیف، با نوری طلایی و درخشان نوشته شده است. این سخن خوشایند و پر از نقش و نگار است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به مدت ده روز در خوشی و نعمت به سر میبری، فریب نخور و مغرور نشو؛ چون من کسانی را دیدهام که از تو بزرگتر و قدرتمندتر بودهاند.
هوش مصنوعی: کسی که در اوج عظمت و شکوه بود و در هنگام صبح لباس عزا به تن داشت، در شب او را در حالتی دیدم که زیر سرش سنگی گذاشته بودند.
هوش مصنوعی: زمان به مرور میگذرد و من، ای سعدی، مشاهده کردهام که همه چیز، اعم از زیبایی و زشتی، خوبی و بدی، در حال تغییر و گذر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سواد خط تو چون نافع نظر دیدم
روایتی که ازو رفت معتبر دیدم
مرا چو زلف تو بر حرف می فرو گیرد
حروف زلف تو برخواندم و خطر دیدم
چه گویم از الف وصل تو که هیچ نداشت
[...]
جهان بگشتم و آفاق سربسر دیدم
بمردمی اگر از مردمی اثر دیدم
درین زمانه که دلبستگیست حاصل او
همه گشایشی از چشمۀ جگر دیدم
امید منفعت از خلق منقطع شد از آنک
[...]
جهان بگشتم و آفاق سر بسر دیدم
نه مردمم اگر از مردمی اثر دیدم
برین صحیفه مینا بخامه خورشید
نگاشته سخنی خوش بآب زر دیدم
که ای بدولت ده روزه گشته مستظهر
[...]
از آن زمان که من آن روی چون قمر دیدم
دل ضعیف خود از عشق بی خبر دیدم
حلاوتی که در آن چهره نگارین است
قسم به جان تو در ماه و خور اگر دیدم
ز خون دل رقمی از سرشک چون سیماب
[...]
چه گویمت که نیرزد بگفتگو«عرفی»
ز عهد ماضی و حال آنچه در گذر دیدم
ز عیش و بی غمی عهد پیش باز مپرس
که عیشش از سخن راست تلختر دیدم
ز درد ناقص این عهد هم سؤال مکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.