معلم کُتّابی دیدم در دیار مغرب، ترشرویِ تلخگفتار بدخویِ مردمآزار گداطبعِ ناپرهیزگار، که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار، نه زهره خنده و نه یارای گفتار. گه عارضِ سیمینِ یکی را طپنچه زدی و گه ساقِ بلورینِ دیگری شکنجه کردی. القصه شنیدم که طرفی از خباثت نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیکمرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت و معلم دومین را اخلاق مَلَکی دیدند و یک یک دیو شدند. به اعتماد حلم او ترک علم دادند. اغلب اوقات به بازیچه فرا هم نشستندی و لوح درست ناکرده در سر هم شکستندی.
استاد معلم چو بود بی آزار
خرسک بازند کودکان در بازار
بعد از دو هفته بر آن مسجد گذر کردم، معلم اولین را دیدم که دلخوش کرده بودند و به جای خویش آورده. انصاف برنجیدم و لاحول گفتم که ابلیس را معلم ملائکه دیگر چرا کردند. پیرمردی ظریف جهاندیده گفت:
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، معلمی سختگیر و بدخلق توصیف شده که با رفتارهای سوء خود باعث آزار دانشآموزان میشود و به دلیل رفتارهای ناپسندش، از مدرسهاش اخراج میشود. پس از او، معلمی مهربان و حلیم به جای او میآید که موجب نشاط و آزادی عمل دانشآموزان میشود. اما به تدریج، بچهها تحت تأثیر شخصیت آرام و بخشنده این معلم، توجه خود را به یادگیری از دست میدهند و بیشتر به بازی مشغول میشوند. در پایان، اشارهای به مقایسه رفتار استادان شده و اینکه گاهی بدی استاد اهمیتی بیشتر از مهر پدر دارد، مطرح میشود.
هوش مصنوعی: در دیاری از مغرب، معلمی سختگیر و بدخلق بود که باعث آزار و اذیت مردم میشد. رفتارش طوری بود که شادی مسلمانان را تحت تأثیر قرار میداد و وقتی قرآن میخواند، دل مردم را میآزارید. گروهی از پسران و دختران پاک و معصوم به دلیل بدرفتاری او دچار دردسر شده بودند و نه از خنده برخوردار بودند و نه میتوانستند صحبت کنند. گاهی به یک دختر زیبا ضربه میزد و گاهی دیگران را مورد آزار قرار میداد. در نهایت، مشخص شد که او از لحاظ روحی بسیار خباثتآمیز است و به همین خاطر، او را از مکتب طرد کردند و مدرسهاش را به فردی دیندار و نیکوکار سپردند که جز در موارد ضروری صحبت نمیکرد و هرگز کسی را اذیت نمینمود.
هوش مصنوعی: کودکان از شخصیت قدرتمند معلم اول که برایشان الهامبخش بود، تحت تأثیر قرار گرفته و میدیدند که معلم دومشان اخلاق خوبی دارد. به دلیل اعتماد به شخصیت calm او، از ادامه تحصیل صرف نظر کردند. بیشتر وقتها به بازی و تفریح میپرداختند و بدون اینکه موفق به یادگیری درست شوند، فقط سعی میکردند دروس را از سر بگذرانند.
وقتی معلم بیآزار باشد و سختگیری نکند و مقتدرانه رفتار نکند، محصلین از او حساب نمیبرند، و در نتیجه، محصلین به جای کسب علم و رعایت نزاکت، سرگرم بازی و شوخی و بینزاکتی و کارهای بیهوده میشوند.
بعد از دو هفته راهم به آن مسجد افتاد دیدم که معلم اول را راضی کرده بودند و به جای خود برگردانده بودند. از این وضعیت تعجب کردم و آن را خلاف عقل دیدم و گفتم که چرا این ابلیس را که چند وقت پیش بیرون کرده بودند دوباره معلم این فرشتگان معصوم (کودکان و نوجوانان) کردهاند. پیرمردی باتجربه و نکتهدان گفت:
هوش مصنوعی: یک پادشاه پسرش را به مدرسه فرستاد و لوح نقرهایاش را در کنار گذاشت.
بر روی لوح او با طلا نوشته شده است که سختگیری و بیرحمی و ظلم استاد بهتر و مفیدتر از مهر و محبت پدر است. (استاد خوب استادی است که سختگیر و بیرحم باشد)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.