گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوسعید ابوالخیر

ای در صفت ذات تو حیران که و مه

وز هر دو جهان خدمت درگاه تو به

علت تو ستانی و شفا هم تو دهی

یا رب تو به فضل خویش بستان و بده

فرخی سیستانی

با من چو گل شکفته باشی گه گه

گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه

روزی همه آری کنی و روزی نه

یک ره صنما بنه مرا بریک ره

عسجدی

گر زانکه مرا فلک دهد مال فره

بگشایم ازین کار فرو بسته گره

ترکی بخرم که هر که بیند گوید

ای خاک تو از خون خریدار تو، به

ابوالفرج رونی

چون زور ملک چرخ درآورد به زه

از چرخ ملک بانگ برآورد که زه

خم داد ز شست تیز و برداشت گره

بگشاد گشاد او مسام دو زره

سنایی

گفتی گله کرده‌ای ز من با که و مه

بهتان چنین بر من بیچاره منه

از تو به کسی گله نکردم بالله

گفتم که اگر نکوترم داری به

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه