گنجور

 
سعدی

برهنه تنی یک درم وام کرد

تن خویش را کسوتی خام کرد

بنالید کای طالع بدلگام

به گرما بپختم در این زیر خام

چو ناپخته آمد ز سختی به جوش

یکی گفتش از چاه زندان: «خموش!»

به جای آور، ای خام، شکر خدای

که چون ما نه‌ای خام بر دست و پای

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بخش ۹ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بخش ۹ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم