سرافرازا تو آن صدری که طبعت
به جز تخم نکو نامی نکارد
گلستان کرم را بشکفد گل
اگر ابر کفت بر وی به بارد
میان هر چه زان عاجز شود وهم
حکومتها همه رایت گذارد
ز من دریاب و این یک نکته بشنو
که هر کان بشنود بر دل نگارد
تبی کامد به تو نز بهر آن بود
که تا بر خاطرت رنجی گمارد
ز بس کامیخت با دونان بترسید
که او را هر کس از دونان شمارد
به دریای لطافت کان تن تست
فروشد تا مگر غسلی برآرد
پس آنگه زود برگردید و دانست
که تاب حمله دریا ندارد
سزد گر طبعت از روی بزرگی
چنین بی خردگی زو در گذارد
نصیب خصم بی آب تو با دا
تبی کورا به خاک و گل سپارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نکاتی فلسفی و اجتماعی میپردازد. شاعر به طبیعت والای انسان و ضرورت حفظ آن اشاره میکند و بیان میکند که انسان باید از افتادن در دام نقصها و محدودیتها پرهیز کند. او به تبی (رنج) اشاره دارد که برای تحصیل کمالات و پیشرفت لازم است، اما نباید به خاطر ترس از قضاوت دیگران از آن فاصله گرفت. شعر به اهمیت خودشناسی و قبول چالشها میپردازد و هشدار میدهد که نادانی و زیادهخواهی میتواند به زوال ارزشها منجر شود. در نهایت، شاعر به اصرار بر بزرگی روح انسان و قدرت توانا کردن آن از طریق انتخابهای درست تاکید میکند.
هوش مصنوعی: تو آن سَر هستی که طبیعتت جز نیکی و خوبی، ثمرهای دیگر نمیآفریند.
هوش مصنوعی: اگر ابر بر گلها ببارد، گلستان کرم نیز شکوفا خواهد شد.
هوش مصنوعی: در میان هر چیزی که فراتر از توانایی انسان باشد، حکومتها همه تسلیم میشوند.
هوش مصنوعی: از من آگاه شو و به این نکته توجه کن که هر کسی که این را بشنود، در دلش ثبت میکند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به تو آمده است تا بر دل تو ناراحتی و غمی نیفزاید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه او مدت زیادی با افراد حقیر و پست معاشرت کرده، از این میترسد که مبادا دیگران هم او را در زمرهی آنها حساب کنند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زیبایی و لطافت وجود تو مانند دریایی است که هر کس میخواهد به آن نزدیک شود و از آن بهرهمند شود. در این بین، بیان شده که شاید از این لطافت و زیبایی، پاکی و طهارت روحی حاصل شود.
هوش مصنوعی: سپس به سرعت بازگشتید و متوجه شدید که قادر به تحمل فشار دریا نیستید.
هوش مصنوعی: اگر طبیعت تو از عظمت خود چنین بیخردی را بپندارد، شایستهاش است که از آن بگذرد.
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو، بدون آب و برکت بماند، به زودی به خاک و گل تبدیل خواهد شد و از بین خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همیشه نام نیکو دوست دارد
ابی حقی که باشد حق گزارد
چنو گیتی نیاورد و نیارد
زمانه کین او جستن نیارد
اگر بر دل خلاف او نگارد
بخار مرگ گردون جان بخارد
ز بس کو دوستان را حق گذارد
[...]
سرشگی کز غم معشوق بارم
همه رنگ لب معشوق دارد
شنیدستی به عالم هیچ عاشق
که از دیده لب معشوق بارد
دلم را انده جان میندارد
چنان کاید جهانی میگذارد
حدیث عشق باز اندر فکندست
دگر بارش همانا میبخارد
چه گویم تا که کاری برنسازد
[...]
ایا صدری که چرخ پیر چون تو
جوانی در همه معنی نیارد
فلک در خدمتت خم می پذیرد
جهان در طاعتت جان می سپارد
سپهر امروز در دیوان جودت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.