گنجور

 
رودکی

بسا که مست در این خانه بودم و شادان

چنان که جاه من افزون بد از امیر و ملوک

کنون همانم و خانه همان و شهر همان

مرا نگویی کز چه شده‌ست شادی سوک؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

برانم از عقب کوچ کرده خود بوک

زند جمازه سعیم به خیمه گاهش چوک

کجا به خیمه گه او رسد جز آن رهرو

که گامزن چو جهاز است و بارکش چون لوک

ز آفتاب رخش دور مانده ام شاید

[...]

ملک‌الشعرا بهار

مکن تو با دل من بیش از این به جور سلوک

که ملک زیر و زبر می‌شود ز جور ملوک

لبت به نغمهٔ جان‌بخش چون مسیحا، جان

دهد به پیکر بی‌روح مردم مفلوک

وفا کنی بچشیم و جفا کنی بکشیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه