هر باد، که از سوی بخارا به من آید
با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید
بر هر زن و هر مرد، کجا بروزد آن باد
گویی: مگر آن باد همی از ختن آید
نی نی، ز ختن باد چنو خوش نوزد هیچ
کان باد همی از بر معشوق من آید
هر شب نگرانم به یمن تا تو برآیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید
کوشم که: بپوشم، صنما، نام تو از خلق
تا نام تو کم در دهن انجمن آید
با هر که سخن گویم، اگر خواهم وگر نی
اول سخنم نام تو اندر دهن آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف بادی میپردازد که از سوی بخارا میآید و بویی خوش از گل و مشک به همراه دارد. وی به زیبایی اشاره میکند که این باد هر جا بوزد، شادی و زیبایی را به ارمغان میآورد و گویی از شهر ختن میآید. اما شاعر به وضوح اعلام میکند که این باد، در واقع خاص معشوق اوست و از جانب او میوزد. او شبها نگران است تا دیداری با معشوقش داشته باشد و از یمن، جایی که ستارهای به نام سهیل میآید، امید دارد. شاعر تلاش میکند نام معشوقش را از بقیه پنهان نگه دارد، اما هر زمانی که با کسی صحبت میکند، نام او در ابتدا بر زبانش میآید.
هوش مصنوعی: هر نسیمی که از سمت بخارا به من میرسد، همراه با عطر گلها و مشک و نسیم خوشبویی است.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که نمیدانم چرا آن باد به هر زن و مردی میوزد، آیا ممکن است که آن باد از سرزمین ختن به اینجا آمده باشد؟
هوش مصنوعی: نه، از ختن بادی به این خوشی نمیوزد، چون آن باد فقط از کنار معشوق من میگذرد.
هوش مصنوعی: هر شب نگرانم که تو از یمن بیایی، زیرا که تو همچون ستاره سهیل به زیبایی و تابش از یمن میآیی.
هوش مصنوعی: من سعی میکنم که نام تو را از تمام مردم پنهان کنم، تا دیگر در محافل نامت بر زبانها نیفتد.
هوش مصنوعی: هرگاه با کسی صحبت کنم، خواه خواسته باشم یا نه، در ابتدا نام تو به زبانم میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر باد که از سوی بخارا به من آید
با بوی گل و مشک و نسیم سمن آید
بر هر زن و هر مرد کجا بروزد آن باد
گویی مگر آن باد همی از ختن آید
هر شب نگرانم بیمن تا تو بر آیی
زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید
کوشم که بپوشم صنما نام تو بر خلق
ز اوّل سخنی نام تو اندر دهن آید!
هر باد کی از سوی بخارا بمن آید
زوبوی گل و مشک و نسیم سمن آید
برهرزن و هر مرد کجا بروزد آن باد
گوید مگر آن باد همی از ختن آید
نه نه زختن باد چنان خوش نوزد هیچ
[...]
روزی که جفاهای تو بر یاد من آید
دل نوش کند غصه و از خویشتن آید
چون صفّ بلا، راست کنی از سر تسلیم
مرد آن بود آری، که نه کمتر ززن آید
گر تیغ بیالاید عشقت بمن این فخر
[...]
بوئی که ز چین سر زلفت بمن آید
خوشتر ز دم نافه مشک ختن آید
جز قامت رعنای تو بالا ننماید
سروی که ازو بوی گل و یاسمن آید
میگون لب شیرین تو چون در نظرآرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.