ز خون رنگین بود چون لاله دامانی که من دارم
بود صدپاره همچون گل گریبانی که من دارم
مپرس ای همنشین احوال زار من که چون زلفش، که چون زلفش
پریشان گردی از حال پریشانی که من دارم، که من دارم
ندارد صبح روشن روی خندانی که او دارد، که او دارد
ندارد ابر نیسان چشم گریانی که من دارم، که من دارم
غم عشق تو هر دم آتشی در دل برافروزد
بسوزد خانه را ناخوانده مهمانی که من دارم
رهی از موج گیسویی دلم چون اشک میریزد
به مویی بسته امشب رشتهٔ جانی رشتهٔ جانی که من دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی درباره احساسات عاشقانه و درد و رنج ناشی از عشق است. شاعر با استفاده از تصاویری چون رنگ خون و گل گریزانی، به شدت احساسات خود را بیان میکند. او به همنشین خود نمیخواهد از وضعیت زار و پریشانش بگوید، زیرا عشق او همچون زلفش آشفته است. صبح روشنی که معشوق دارد، بر او نمیتابد و او با غم عشق، آتش بر دلش میافروزد. در نهایت، شاعر به ارتباط عمیق و ناگسستنی اش با معشوق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دامنی که من دارم، به رنگ خون است و به زیبایی لاله، در حالی که به شدت پاره پاره شده، درست مثل گلی که دامنش چاکهای زیادی دارد.
هوش مصنوعی: ای همنشین، از حال زار من نپرس، چون زلف گیسوانش نامنظم و پریشان است، حال من نیز همچنان پریشان و آشفته است.
هوش مصنوعی: صبح روشنی که من میبینم هیچ شباهتی به حال و هوای شاد آن چهره ندارد. همچنین، ابرهای بارانی که من در چشمانم دارم، هیچ ارتباطی به آنچه او به همراه دارد، ندارد.
هوش مصنوعی: غم عشق تو هر لحظه چون آتش در دلم شعلهور میشود و میسوزاند خانهام را مانند مهمانی ناخواندهای که به یکباره وارد شده است.
هوش مصنوعی: دل من مانند اشکی است که به خاطر موج گیسوی کسی میریزد. امشب به کسی دلبستهام و این وابستگی برای من مانند یک رشته جان است که به او مربوط میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.