به دیماه کز گشت گردان سپهر
سحاب افکند پرده بر روی مهر
ز دمسردی ابر سنجابپوش
ردای قصب کوه گیرد به دوش
جهان پوشد از برف سیمین حریر
کشد پرده سیمگون آبگیر
شود دامن باغ از گل تهی
چمن ماند از زلف سنبل تهی
در آن فتنهانگیز طوفان مرگ
که نه غنچه ماند به گلبن نه برگ
گلی روشنیبخش بستان شود
چراغ دل بوستانیان شود
صبا را کند مست گیسوی خویش
جهان را برانگیزد از بوی خویش
گل یخ بخوانندش و ای شگفت
کزو باغ افسرده گرمی گرفت
ز گلها از آن سر برافراخته است
که با باغ بیبرگ و بر ساخته است
تو نیز ای گل آتشینچهر من
که انگیختی آتش مهر من
ز پیری چو افسرد جان در تنم
تهی از گل و لاله شد گلشنم
سیهکاری اختر سیهفام
سیه موی من کرد چون سیم خام
سهی سروم از بار غم گشت پست
مرا برف پیری به سرنشست
به دلجویم در کنار آمدی
ز مستان غم را بهار آمدی
گل یخ گر آورد بستان به دست
مرا آتشینلالهای چون تو هست
ز گلچهرگان سر بر افراختی
که با جان افسردهای ساختی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی پایان فصلها و زمستان است. در دیماه، برف مانند حریری نقرهای زمین را میپوشاند و زیبایی باغ را میپوشاند و فضای خنک و سردی بر جای میگذارد. در این طبیعت سرد و خاموش، گلی به وجود میآید که نور و زندگی را به بستان بازمیگرداند و دلستانیان را شاد میکند. شاعر از عشق و زیبایی که در دلش وجود دارد صحبت میکند و به این نتیجه میرسد که حتی در دل یخبندان زندگی، عشق میتواند گرما و شور را ایجاد کند. با اشاره به پیری و تاثیرات آن على حالت روحی، شاعر با گلهای تازه و عشق آتشین خود به زندگی ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: در دیماه، زمانی که آسمان ابرها را به زمین میریزد و خورشید را پشت این ابرها پنهان میکند.
هوش مصنوعی: از سرمای هوا، ابر مانند سنجاب که در خود پوششی دارد، بر دوش کوه مینشیند.
هوش مصنوعی: جهان به پوششی از برف سفید درآمده و دریاچه نقرهای رنگ، پردهای از حریر نرم بر خود کشیده است.
هوش مصنوعی: وقتی گلها از باغ حذف شوند، چمن نیز از زیبایی و جذابیت زلف سنبل خالی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در آن طوفان مرگآور که همه چیز را نابود کرد، نه گل و نه برگ دیگری باقی نماند.
هوش مصنوعی: یکی از گلها روشنی و زیبایی باغ را فراهم میکند و عشق و محبت را در دلهای ساکنان باغ زنده میکند.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی به خاطر شانه کردن موی او، حالتی مست و شگفتانگیز پیدا میکند و با عطر و بوی او، همه جهان را به حرکت درمیآورد.
هوش مصنوعی: گل یخ نامیده میشود و عجیب است که از آن باغی که پژمرده بود، گرما و زندگی دوبارهای میگیرد.
هوش مصنوعی: این گلها به خاطر زیبایی و سرسبزی خود از زمین بلند شدهاند، زیرا در مقایسه با باغی که بیبرگ و پژمرده است، شکوفاتر و سرزندهتر به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: تو نیز ای گل زیبای من که شوق و محبت را در دل من به وجود آوردی.
هوش مصنوعی: با افزایش سن و پژمردگی جانم، بدنم دیگر از زیبایی و جوانی خالی شده و باغ وجودم دگرگون و بی رنگ شده است.
هوش مصنوعی: تاریکی و شومقدری ستاره سیاهپوش بر من سایه افکند و بر موهای سیاه من تاثیری مانند نقرهای خام گذاشت.
هوش مصنوعی: سر خوش و شاداب من به خاطر غم و غصهها دچار افت و نقصان شده است و برف پیری بر سرم نشسته است.
هوش مصنوعی: به خاطر تسلی خاطر من، در کنارم آمدی و به مانند مستان، غم را به فصل بهار تبدیل کردی.
هوش مصنوعی: اگر گل یخی به باغ بیاوری، بر من ببخش، چرا که مانند تو، لالهای آتشین وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو به زیبا رویان نگاهی انداختی که با آنها روح خستهام را جانی دوباره بخشیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.