حال تو روشن است دلا از ملال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو
ای نوشلب که بوسه به ما کردهای حرام
گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو
یاران چو گل به سایه سرو آرمیدهاند
ما و هوای قامت با اعتدال تو
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو
در کار خود زمانه ز ما ناتوانتر است
با ناتوانتر از تو چه باشد جدال تو؟
خار زباندراز به گل طعنه میزند
در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو
ناساز گشت نغمه جانپرورت رهی
باید که دست عشق دهد گوشمال تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حال و روز عاشقانه و پُرمحنت خود اشاره میکند و از درد و ملالی که در دل دارد سخن میگوید. او به معشوقهاش که لبهایش را به بوسه بر ما حرام کرده است، اشاره میکند و میگوید که اگر او خون ما را بنوشد، حلال خواهد بود. یاران شاعر مانند گلهای زیبا در سایه سرو آرامیدهاند و او تحت تأثیر قامت معشوق است. شاعر احساس میکند که وجودش در چشم دیگران کم رنگ است و فقط خیال معشوق او را زنده میکند. او به تواضع زمانه در برابر خود اشاره کرده و میگوید که حتی ناتوانی او چیزی نیست که بخواهد با آن درگیر شود. شاعر با تصویر خار زبانی که به گل طعنه میزند، به انتقاد از دیگران میپردازد و در نهایت میگوید که نغمههای عشقش ناساز شده و برای حل این مشکل به عشقش نیاز دارد.
هوش مصنوعی: حال تو مشخص است، ای دل نگران، ناله و فریاد میزنی، اما چه دلی میتواند به حال تو بیتفاوت باشد؟
هوش مصنوعی: ای آنکه لبهای شیرینت ما را بوسهای حرام کرده است، اگر خون ما را مانند شراب بنوشی برای تو حلال است.
هوش مصنوعی: دوستان به مانند گلها در سایه درخت سرو آرامش یافتهاند، اما من همچنان به زیبایی و قامت متناسب تو فکر میکنم.
هوش مصنوعی: در نگاه دیگران، من وجود ضعیفی ندارم؛ اما وقتی به یاد تو میافتم، به مانند خیال تو میشوم.
هوش مصنوعی: زمانه در کار خود از ما ضعیفتر است، پس با کسی که از تو ضعیفتر است چه درگیر بشوی؟
هوش مصنوعی: خار با زبان بلندش به گل بیاحترامی میکند، و در نظر انسانهای پست، نقص تو به حساب میآید در حالی که این نقص میتواند نشانهی کمال تو باشد.
هوش مصنوعی: آهنگ روحپرور تو به هم خورده است، باید که عشق تو را به یادآوری و تنبیه کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آراسته است روی جمال از جمال تو
بر بسته باد چشم کمال از جلال تو
ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشتهام همه بهر خیال تو
و این طرفهتر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
[...]
ای ماه آسمان لطافت جمال تو
ترسم همیشه بر تو ز عین الکمال تو
همچون سواد چشم و سوید ای دل مرا
نور و سرور دیده و دل داد خال تو
از بسکه با تو راست دلم گر چه کج بود
[...]
ای آفتاب آینه دار جمال تو
مشک سیاه مجمره گردان خال تو
صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود
کـاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
[...]
زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو
وای من آن زمان که نبینم جمال تو
مردم ز فرقت تو کجا رفت آنکه من
هر لحظه دیدمی رخ فرخنده فال تو
بینم جهان به روی تو روی تو گوییا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.