بر خاطر آزاده غباری ز کسم نیست
سرو چمنم شکوهای از خار و خسم نیست
از کوی تو بیناله و فریاد گذشتم
چون قافله عمر نوای جرسم نیست
افسردهترم از نفس باد خزانی
کآن نوگل خندان نفسی همنفسم نیست
صیاد ز پیش آید و گرگ اجل از پی
آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست
بیحاصلی و خواری من بین که در این باغ
چون خار به دامان گلی دسترسم نیست
از تنگدلی پاس دل تنگ ندارم
چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست
امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای
آزرده دردم دو سه پیمانه بسم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر، بیانگر احساسات عمیق و دردناک اوست. او به احساس تنهایی و ناامیدی خود اشاره میکند و میگوید که در میان زیباییها و شگفتیهای دنیا، او خود را مانند خار در کنار گل میبیند. او از گذر زمان و عمر خود بیتوجهی میکند و به نبودن کسی که با او همنفس باشد، اشاره میکند. همچنین، او از سنگینی بار اندوه خود میگوید و به نوعی میفهماند که در این شرایط، حتی نوشیدن مشروبات هم نمیتواند تسکینی برای دردهایش باشد. در کل، این شعر تصویری از احساسات عمیق و جدی شاعر را در مواجهه با زندگی و ناامیدی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در ذهن انسانهای آزاد و با ظرفیت، هیچ ناپاکی و ناهنجاری وجود ندارد. من مانند درخت سرو در باغ بهشت، از کینه و حسادت بهرهای ندارم.
هوش مصنوعی: من بدون شکایت و سر و صدا از کنار کوی تو عبور کردم، مانند کاروانی که عمرش به آرامی سپری میشود و حالتی از دلتنگی در من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من افسردهتر از وزش باد پاییزی هستم، که حتی یک نفس از آن گلهای خندان همراهم نیست.
هوش مصنوعی: صید ضعیف من در برابر صیادی قرار دارد که به دنبال شکار است، و در همین حال، خطر مرگ نیز مانند گرگی به دنبالم آمده است. در این وضعیت، هیچ راهی برای فرار یا پناهگاه ندارم.
هوش مصنوعی: بیثمری و حقارت من را ببین که در این باغ مانند خار، به گل نمیتوانم دسترسی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: از آنجا که تنگدلی و دلتنگی دیگران را درک میکنم، نمیتوانم خودم را در اندوه زیادی غرق کنم، زیرا اندوهی ندارم که بخواهم به آن بیفزایم.
هوش مصنوعی: امشب نمیتوانم از میخانه بیرون بیایم، چون قلبم ناراحت است و هنوز چند لیوان نوشیدنی مانده که باید بنوشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست
سوگند خورم من که بجای تو کسم نیست
امروز منم عاشق بی مونس و بییار
فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست
در عشق نمیدانم درمان دل خویش
[...]
جز لطف تو جانا به جهان هیچ کسم نیست
فریادرسم زود که فریادرسم نیست
چون بلبل شوریده منم عاشق رویش
دربندم و نالان و خلاص از قفسم نیست
از جان به هوای سر کویت شب و روزم
[...]
دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست
گلزار به آسایش کنج قفسم نیست
می گریم و چون شمع امیدی ز کسم نیست
می نالم ومانند جرس دادرسم نیست
در هجر تو بایست که یک عمر بنالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.