گر شود آن روی روشن جلوهگر هنگام صبح
پیش رخسارت کسی بر لب نیارد نام صبح
از بناگوش تو و زلف توام آمد به یاد
چون دمید از پرده شب روی سیمینفام صبح
نیمشب با گریه مستانه حالی داشتم
تلخ شد عیش من از لبخند بیهنگام صبح
خواب را بدرود کن کز سیمگون ساغر دمید
پرتو می چون فروغ آفتاب از جام صبح
شستوشو در چشمه خورشید کرد از آن سبب
نور هستی بخش میبارد ز هفت اندام صبح
گر ننوشیده است در خلوت نبید مشک بوی
از چه آید هر نفس بوی بهشت از کام صبح ؟
میدود هرسو گریبان چاک از بیطاقتی
تا کجا آرام گیرد جان بیآرام صبح ؟
معنی مرگ و حیات ای نفس کوتهبین یکیست
نیست فرقی بین آغاز شب و انجام صبح
این منم کز ناله و زاری نیاسایم دمی
ورنه آرامش پذیرد مرغ شب هنگام صبح
جلوه من یک نفس چون صبح روشن بیش نیست
در شکرخندی است فرجام من و فرجام صبح
عمر کوتاهم رهی در شام تنهایی گذشت
مردم و نشنیدم از خورشیدرویی نام صبح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییها و چالشهای صبح و شب میپردازد. او اشاره میکند که وقتی صبحی زیبا با نور سیمینش میدمد، هیچکس نمیتواند نام صبح را بر لب آورد، زیرا زیبایی چهره محبوبش را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین، او احساسات تلخ و شادیهایی را که با آمدن صبح تجربه کرده، توصیف میکند. شاعر به ارتباط بین مرگ و حیات و بیثباتی زندگی اشاره میکند و تأکید میکند که هر دو یکی هستند. در نهایت، او از عمر کوتاه خود و عدم آگاهی از زیباییهای صبح مینالد و بیان میکند که زندگی او در تنهایی گذر کرده است.
هوش مصنوعی: اگر آن چهرهی درخشان در صبح را بر تو بنگرد، هیچکس جرئت نخواهد کرد که نام صبح را بر زبان آورد.
هوش مصنوعی: یاد تو و موهای تو در ذهنم تازه شد، مانند وقتی که صبح زیبای نقرهای از پرده شب بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نیمهشب که با حالتی مستانه و گریهدار بودم، لذتم به خاطر لبخند ناگهانی صبح تلخ شد.
هوش مصنوعی: خواب را کنار بگذار و بیدار شو، چرا که روشنایی زیبای می در جامهای نقرهای به مانند تابش آفتاب در صبحگاه نمایان شده است.
هوش مصنوعی: چشمه خورشید پاک و زلال است و به همین دلیل نور زندگیبخش آن از هفت عضو صبحگاهی میتابد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در خلوت خود شرابی نخورده باشد، پس از کجا است که هر نفس عطر بهشت را از کام صبح استشمام میکند؟
هوش مصنوعی: شخصی در حال دویدن به این سو و آن سو است و گریبان خود را از شدت ناآرامی چاک کرده است. او در جستوجوی آرامشی است تا ببیند جان بیقرارش تا کی میتواند در این وضعیت ادامه دهد.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که مرگ و زندگی در واقع یکسان هستند و هیچ تفاوتی بین شروع شب و پایان صبح وجود ندارد. به عبارت دیگر، تغییرات و دورههای مختلف زندگی در نهایت به هم مرتبطاند و دیدگاه محدود ما مانع از درک این واقعیت میشود.
هوش مصنوعی: این من هستم که هرگز از ناله و زاری دست نمیکشم و اگر نه، پرنده شب به هنگام صبح آرامش خواهد یافت.
هوش مصنوعی: ظاهرم مانند صبح روشن فقط لحظهای است و پایان کار من و صبح به یک لبخند شیرین وابسته است.
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه من در شب تنهایی سپری شد و حتی صدای نام صبح را از چهرهی خورشید نیز نشنیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چیست دانی ناله مرغ سحر هنگام صبح
با حریفان صبوحی میدهد پیغام صبح
یعنی اول می چو بگرفتند شوخان چمن
لاله از یاقوت و نرگس نیز از زر جام صبح
باده گلرنگ را در جام چون خورشید نوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.