جفا بر کسی بیش ازین چون کنی؟
که هر دم به نوعی دلش خون کنی
تو روزی ز دست غم خود مرا
به صحرا دوانی و مجنون کنی
نگویم به کس حال بیداد تو
که ترسم بگویند و افزون کنی
نمیدارم از دامنت دست باز
گرم دامن دیده جیحون کنی
برآنی که بر من کنی رحمتی
چه سودم دهد؟ گر نه اکنون کنی
نبود این گمان اوحدی را بتو
که با او دل خود دگرگون کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به کسی که به او جفا میکند، میگوید که این رفتارش باعث میشود همیشه دلش خون شود. او از این شخص میخواهد که دیگر او را تحت فشار قرار ندهد و از دامنش دست نمیکشد، حتی اگر در دلش احساسات عمیقتری داشته باشد. شاعر همچنین ابراز میکند که امیدی به رحمت این شخص دارد و به این اعتقاد ندارد که او بتواند دلش را تغییر دهد. در کل، احساس درد و ناامیدی از طرف شاعر نسبت به رفتارهای ناپسند معشوقش موج میزند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی به کسی آسیب بزنی؟ در حالی که هر لحظه به نوعی او را ناراحت میکنی.
هوش مصنوعی: یک روز تو مرا به خاطر غم خود به دشت و صحرا خواهی برد و من را دیوانهوار عاشق خواهی کرد.
هوش مصنوعی: نمیخواهم به کسی از درد و رنج تو بگویم، چون میترسم که آنها این ماجرا را بگوش دیگران برسانند و مشکل تو را بزرگتر کنند.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو نمیتوانم از دامن تو جدا شوم، چون چشمانم همیشه به سمت زیباییهای جیحون معطوف است.
هوش مصنوعی: اگر بر من رحمی کنی، چه فایدهای برای من دارد؟ اگر این کار را اکنون انجام ندهی.
هوش مصنوعی: اوحدی فکر نمیکرد که تو بتوانی دل خود را به این راحتی عوض کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو تو ساز جنگ شبیخون کنی
ز خاک سیه رود جیحون کنی
به غمری همی قصد جیحون کنی!
به پیری مرا سرزنش چون کنی؟
ندانم بدین ره،گذر چون کنی
بدین جانورها چه افسون کنی
شکار من از بند بیرون کنی
هم اکنون به چنگال من چون کنی
توانی کزاین گفته افزون کنی
که آهنگ تخت فریدون کنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.