ای هر سر مویت را رویی به پریشانی
صد روی خراشیده موی تو به پیشانی
در سینه نهان کردم سودای تو مه، لیکن
بس درد که برخیزد زین آتش پنهانی
آن دیگ نبایستی پختن به نیستانها
اکنون که برفت آتش، با دست پشیمانی
انکار مکن ما را گر بیسر و پا بینی
کین کار هم از اول سر داشت به ویرانی
ای یار پری پیکر، دیوانه شدیم از تو
باز آی، که صد نوبت کردیم پری خوانی
یک روز نمیآیی، تا در غم خود بینی
صد خانهٔ چون دوزخ، صد دیدهٔ چون خانی
جوری که تو، ای کافر، کردی و پسندیدی
گر بر تو کنم گویی: ای وای مسلمانی!
زینسان که سراسیمه گشت اوحدی از مهرت
او باز کجا دارد دست از تو به آسانی؟
در وصف تو دیوانی از شعر چو پر کرد او
پر بر تو کند دعوی از شرعی و دیوانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دلتنگی و شیدایی عاشق نسبت به معشوق است. شاعر به زیبایی و پریشانی موی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که در دل خود آرزوی او را پنهان کرده است. او از درد و آتش عشق میگوید و از اینکه نتوانسته عشقش را به درستی بیان کند، ابراز پشیمانی میکند. شاعر از معشوقش میخواهد که برگردد، زیرا غم عشق او به شدت او را آزار میدهد. در نهایت، شاعر به حالت دیوانگی و آشفتگیاش از عشق معشوق اشاره کرده و میگوید که نوشتن اشعار برای او هیچ سودی ندارد و این عشق برایش زحمت و درد به بار آورده است.
هوش مصنوعی: ای آنکه هر تار موی تو به طرز خاصی آشفته است، صد اثر خط و خراش بر روی پیشانیات دیده میشود.
هوش مصنوعی: در دل خود آرزوی تو را پنهان کردهام، اما درد و رنجی که از این عشق نهان به وجود میآید، بسیار طاقتفرساست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید در زمانهایی که دیگر نیازی به انجام کاری نیست، به کارهای نادرست ادامه داد. وقتی آتش خاموش شده و فرصتی برای پختن غذا وجود ندارد، دیگر نمیتوان به پشیمانی و تاسف روی آورد. در واقع، نماد این جمله نشاندهنده عدم امکان تغییر گذشته و لزوم توجه به زمان و موقعیت مناسب است.
هوش مصنوعی: انکار نکن که ما وجود داریم، حتی اگر به نظر بیاساس و بیقواره بیاییم. این موضوع همواره از آغاز به سمت ویرانی رفته است.
هوش مصنوعی: ای دوست با زیباییهای خاص، ما از شدت عشق به تو دیوانه شدهایم. لطفاً دوباره به ما بازگرد که بارها به خاطر تو به زیباییهای دیگر فکر کردهایم.
هوش مصنوعی: یک روزی خواهد رسید که تو نخواهی آمد و در آن روز غم و درد من را خواهی دید. در آن زمان، احساس میکنی که صدها مشکل و درد در زندگیم وجود دارد، و چشمانم به سوی غم و حسرت خیره مانده است.
هوش مصنوعی: تو آنچنان که خودت، ای کافر، عمل کردی و پسندیدی، اگر من هم همین کار را انجام دهم، باید بگویم: ای وای بر مسلمانی!
هوش مصنوعی: با این حال که اوحدی به خاطر عشق و محبت تو بیتاب و مضطرب شده است، آیا ممکن است به سادگی بتواند از تو دست بکشد؟
هوش مصنوعی: شخصی در توصیف تو شعری نوشته و از کلمات و عبارات مختلفی استفاده کرده است. او به این وسیله میخواهد نشان دهد که چقدر به تو ارادت دارد و شاید خود را در مقامی مشابه با تو معرفی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خانه برون رفتم من دوش به نادانی
تو قصهٔ من بشنو تا چون به عجب مانی
از کوه فرود آمد زین پیری نورانی
پیداش مسلمانی در عرصهٔ بلسانی
چون دید مرا گفت او داری سر مهمانی
[...]
ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی
فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی
ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی
آن جام سفالی کو و آن راوق ریحانی
لو تمزجها بالدم من ادمع اجفانی
[...]
ترسا بچهٔ لولی همچون بت روحانی
سرمست برون آمد از دیر به نادانی
زنار و بت اندر بر ناقوس ومی اندر کف
در داد صلای می از ننگ مسلمانی
چون نیک نگه کردم در چشم و لب و زلفش
[...]
ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی
در هر خم زلف او گمراه مسلمانی
از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی
وز ناز و دلال او واله شده هر جانی
بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل
[...]
پنهان به میان ما میگردد سلطانی
و اندر حشر موران افتاده سلیمانی
میبیند و میداند یک یک سر یاران را
امروز در این مجمع شاهنشه سردانی
اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.