مدتی شد تا دل ما صورت آن سرو راست
دوست میدارد، ولیکن زهرهٔ گفتن کراست؟
روی او در حسن چون ما هست، میگویم تمام
قد او در لطف چون سروست، بنمودیم راست
گر زبان در کام من شیرین شود چون نام او
بر زبانم رانم، سرم در معرض اندیشهاست
ای زبان، بگذر، که نام پاک او از بس شرف
در ضمیرم گر بگردد، هم نپندارم رواست
اوحدی گر مهر او ورزی،بنه گردن به جور
بیدقی را زودتر باید زدن کوشاه خواست
عاشق و درویشی اینجا، در دعا و صبر کوش
چارهٔ عاشق صبوری، کار درویشان دعاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عنوان این شعر به موضوع عشق و محبت اشاره دارد. شاعر به زیبایی و لطافت محبوبش میپردازد و میگوید که دل او در جستجوی این معشوق است. او از زیبایی چهره محبوبش و شیرینی نام او صحبت میکند و نشان میدهد که محبت او در درونش عمیق و با ارزش است. همچنین تاکید میکند که صبر و دعا از ویژگیهای عاشقان و درویشان است و برای رسیدن به محبوب، باید صبور بود و به دعا تمسک جست. شعر به طور کلی با احساساتی از عشق، زیبایی و صبر عجین شده است.
هوش مصنوعی: مدتی است که دل ما به زیبایی و قامت آن دوست علاقهمند شده، اما نمیدانیم چه کسی جرات بیان این احساس را دارد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای او مانند ما نیست و من میگویم که قامتش در مهربانی چون سرو است، ما این را به وضوح نشان دادیم.
هوش مصنوعی: اگر زبانم وقتی نام او را بر زبان میآورم شیرین شود، سرم پر از اندیشههاست.
هوش مصنوعی: ای زبان، ساکت شو، زیرا نام نیک او در دل من به قدری احترام دارد که حتی اگر ذهنم به آن فکر کند، تصور نمیکنم که این کار درست باشد.
هوش مصنوعی: اگر به اوحدی محبت کنی، باید دقت کنی که زودتر اقدام به نشان دادن محبت خود کنی، چرا که زندگی همچون بازی شطرنج است و در آن زمان اهمیت زیادی دارد.
هوش مصنوعی: عاشقان و درویشان باید در دعا و صبر تلاش کنند. راه حل عاشقان صبوری است و وظیفه درویشان دعا کردن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.