گنجور

 
اوحدی

آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست

ساقی، می شبانه بیاور، که روز ماست

در باغ شد شکفته به هر جانبی گلی

فریاد عندلیب ز هر جانبی بخاست

تا پیش شاخ گل ننشینی، قدح به دست

آشوب بلبلان بندانی که: از کجاست؟

هر دم بنفشه‌وار فرو می‌روم به خود

از فکر جام لاله که: خالی ز می چراست؟

شاهد، بسوز عود، که خواهیم عیش کرد

مطرب، بساز عود، که خواهیم عذر خواست

جز عشق هر هوس که پزی زین سپس، هدر

جز عیش هر عمل که کنی بعد ازین، هباست

من عمر خود به عمر گل اندر فزودمی

گر راه بودمی به سر این فزود و کاست

چون گل کلاه‌داری خود ترک می‌کند

بر ما عجب نباشد اگر پیرهن قباست

ای نو رسیده سبزه، که آبت ز سر گذشت

گر سرگذشت خویش ز ما بشنوی رواست

تا ما قفای گل بنبینیم چون هلیم

دست از می؟ ارچه سرزنش خلق در قفاست

جز یاد بید و سرو مکن پیش اوحدی

کو نشنود به وقت گل الا حدیث راست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

درد مرا بگیتی دارو پدید نیست

دردی که از فراق بود درد بی دواست

گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی

کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست

فرخی سیستانی

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست

دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست

از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست

وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست

فضل ترا همی نبود منتهی پدید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست

یا خود یکی بلند و بی‌آسایش آسیاست

لا بل که هر کسیش به مقدار علم خویش

ایدون گمان برد که «خود این ساخته مراست»

داناش گفت «معدن چون و چراست این»

[...]

قطران تبریزی

ای با خدای و با همه خلق خدای راست

از داد و راستی همه پیروزئی تراست

ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون

رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست

طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک

[...]

مسعود سعد سلمان

اندر تنور روی چو سوسن فرو بری

چون شمع و گل برآری بازار تنور راست

تا بر سر تنوری می ترسم از تو ز انک

طوفان نوح گاه نخست از تنور خاست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه