جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟
نزد تو نامهای ننوشتم، که سوز دل
صد بار نامه در کف من با قلم نسوخت
بر من گذر نکرد شبی، کاشتیاق تو
جان مرا به آتش ده گونه غم نسوخت
در روزگار حسن تو یک دل نشان که داد؟
کو لحظه لحظه خون نشد و دم بدم نسوخت؟
یک دم به نور روی تو چشمم نگه نکرد
کندر میان آن همه باران و نم نسوخت
شمع رخ تو از نظر من نشد نهان
تا رخت عقل و خرمن صبرم به هم نسوخت
گفتی : در آتش غم خود سوختم ترا
خود آتش غم تو کرا، ای صنم، نسوخت؟
کو در جهان دلی، که نگشت از غم تو زار؟
یا سینهای، کزان سر زلف به خم نسوخت؟
صد پی بر آتش ستمت سوخت اوحدی
ویدون گمان بری تو که او را ستم نسوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دلتنگی و درد فراق معشوق بیانگر احساسات عمیق و غمهای ناشی از دوری است. شاعر حس میکند که در غم معشوقش تنها مانده و هیچکس به درد او توجه نمیکند. او از شعلههای سوزان عشق و اشتیاق سخن میگوید و میگوید که تمام نامههایش در دلش آتش به پا کرده، اما هیچکس او را درک نکرده است. شاعر به طور واضح بیان میکند که حتی در روزگار زیبایی معشوق، دلش به خاطر فراق او سختی کشیده و در تلاش برای تحمل عذابهای عشق است. او در نهایت به این نکته اشاره میکند که در جهان هیچکس پیدا نمیشود که دردش از غم معشوق بینصیب باشد.
هوش مصنوعی: عزیزم، من مدتها از دوری تو رنج بردم و دلم بسیار سوخت، اما نمیدانم چرا قلب تو به حال من نگذاشت.
هوش مصنوعی: من به تو نامهای ننوشتم، زیرا آتشِ دل من بهقدری شدید است که صد بار نامهام در دستم سوخته است.
هوش مصنوعی: هیچ شبی از یاد تو بر من نگذشت، و شوق تو جانم را به شدت میسوزاند، اما غمهای گوناگون مرا نجات ندادند.
هوش مصنوعی: در زمان زیبایی تو، آیا کسی دلش را نشان داد؟ کجاست آن لحظههایی که دلها به خاطر تو خون شد و مدام در آتش سوختند؟
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم به چهرهات یک لحظه نگاه کنم، حتی در میان همه این باران و رطوبت، دل من نمیسوزد.
هوش مصنوعی: نور چهرهات هیچگاه از دید من پنهان نشد، چون اگر میشد، عقل و صبر من به هم میریخت و از بین میرفت.
هوش مصنوعی: تو گفتی که من در آتش غم خود سوختم، اما آیا کسی را دیدی که آتش غم تو را بسوزاند، ای زیبا؟
هوش مصنوعی: آیا در دنیا کسی وجود دارد که از درد و غم تو اشک نریخته باشد؟ یا سینهای پیدا میشود که از زیبایی و فریبایی موهایت دلمشغول نشده باشد؟
هوش مصنوعی: اوحدی از شدت ظلم و ستمی که بر او رفته است، در دل خود را به آتش میسوزاند و شگفتزده است که تو گمان میکنی آن ستمها بر او تأثیری نداشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.