به جان من، به جان من، به جان تو، به جان تو
که نام من نفرمایی فراموش از زبان تو
ز سود من، نپندارم، ترا هرگز زیان دارد
که سود تست سود من، زیان من زیان تو
تو و من در میان ما کجا گنجد؟ که اینساعت
تو گردیدی و گردیدم، تو آن من، من آن تو
غلط کردم، نه آن گنجی که در آغوش من گنجی
مرا این بس که در گنجم به کنجی در جهان تو
سر از خاک زمینم بر ندارد آسمان هرگز
اگر ساکن خودم خواند زمین و آسمان تو
لبت میپرسد از جانم که: کامت چیست؟ تا دانم
چه باشد کام مشتاقی؟ دهانی بر دهان تو
گمان بردی که برگشتم به جور از آستانت من؟
بلی در حق مسکینان خود این باشد گمان تو
دل از ما خواستی، جانا، دریغی نیست دل، لیکن
چو روی از ما نمیپوشی، کسی باید ضمان تو
از آن حشمت که میبینم نخواهد هیچ کم گشتن
فقیری گر بیاساید زمانی در زمان تو
تو با آن حس و زیبایی نگردی هم نشین من
که از خواری و گمراهی نمییابم نشان تو
رخت را شد به جان و دل خریدار اوحدی، لیکن
بدین سرمایه چون گردد کسی گرد دکان تو؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عواطف و پیوند عمیق میان خود و محبوبش اشاره دارد. او از عشق و نیازش به محبوب سخن میگوید و تأکید میکند که هیچگاه نمیتواند نام محبوب را از یاد ببرد. شاعر میگوید که سود و زیانشان به هم وابسته است و آنها در همدیگر حل شدهاند. او همچنین بیان میکند که هیچ چیز در دنیا برایش با بودن محبوبش همارز نیست و حتی اگر زمین او را بخواهد، آسمان نیز نمیتواند او را از محبوبش جدا کند. در نهایت، شاعر به زیبایی محبوب و تمایلش به بودن در کنار او اشاره میکند و به حسرت گم شدن در عشق و صفای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: به جان من و تو قسم، که نام من را هرگز از یاد نبر.
هوش مصنوعی: من هرگز گمان نمیکنم که سود من به تو ضرری برساند، چرا که منافع من در حقیقت به نفع تو نیز هست و زیان من هم به تو آسیب میزند.
هوش مصنوعی: تو و من چطور میتوانیم در کنار هم قرار بگیریم؟ زیرا در این لحظه که تو به من تبدیل شدی و من به تو، تو همان من هستی و من همان تو.
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم؛ نه آن گنجی که در آغوش دارم، بلکه همین بس که در دنیای تو یک گوشهای از گنجینهام هست.
هوش مصنوعی: اگر آسمان هرگز سر از خاک زمینم برندارد، به خاطر این است که من خودم به زمین و آسمان تعلق دارم و آنها را به خودم میخوانم.
هوش مصنوعی: لبت از من میپرسد که آرزویت چیست؟ تا بفهمم چه چیزی مورد خواسته و آرزوی توست. دهانی که بر لبان تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: آیا فکر کردی که من به خاطر ظلم و بدرفتاری از درگاه تو دور شدهام؟ بله، این تنها تصوری است که درباره افراد بیچارهای مثل من داری.
هوش مصنوعی: عزیز من، تو از ما دل خواستی و این درخواست برای ما خالی از میل نیست. اما زمانی که تو روی خود را از ما برمیگردانی، باید کسی باشد که از تو حمایت کند.
هوش مصنوعی: به دلیل شکوه و جلالی که میبینم، به نظر نمیرسد که هیچ فقیری از رنج و تنگدستی کم شود، حتی اگر برای مدتی در زمان تو آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: تو با آن احساس و زیباییات، نباید همراه من شوی، چرا که من در ناامیدی و گمراهیام و هیچ اثری از تو نمیبینم.
هوش مصنوعی: لباس و جمال تو به شدت دلربا و محبوب است، اما با این وضعیت و سرمایهای که تو داری، چگونه کسی میتواند به دکان تو بیاید و از تو خرید کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا، ای باغ جان، تا بنگرم سرو روان تو
مرا، دربان، رها کن تا بمیرد باغبان تو
ز فریادم بنالد کوه و ره ندهی به سوی خود
تعالی الله چه سنگ است این دل نامهربان تو
بسوزم و آه برنارم، گرفتم مردمی آمد
[...]
به چشم سر هدف سازم دل خود را به جان تو
اگر بر نام من تیری بیندازد کمان تو
دل من بوسهای زان لب تمنی میکند، لیکن
نمیگویم سخن بیزر، که میدانم زبان تو
چو دست خود نخواهی کردن اندر گردنم روزی
[...]
نمودم باغبان را سرو، از او جستم نشان تو
که نامد این چنین نخلی به گشت بوستان تو
ندارد اختیار در گشودن باغبان تو
که در را می گشاید جوش گل در گلستان تو
ز ابروی تو دارد هر سر مو شوخی مژگان
پر سیمرغ بخشد تیر بی پر را کمان تو
ز منعم کاسه همسایه خالی برنمی گردد
[...]
به دل ها ناوک انداز است دایم ابروان تو
جدا هرگز ندیدم تیر مژگان از کمان تو
به غیر از خویش رفتن چارهٔ دیگر نمی بینم
که باشد بی نشانی یک نشانی از نشان تو
اگرچه پیش از این نشنیده بودم زان دهان حرفی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.