بگذاشتهام، تا چه کند نرگس مستت؟
با یار پسندیده که پیمان نواستت
رای دو دلی کردن و آهنگ جدایی
گفتی که: ندارم من و میبینم و هستت
پیوند تو افزون شو و بسیار بگفتند:
عهدش بشکن زود، که پیمان بشکستت
تا جان ندهم جای جراحت ننماید
تیری که کنون بر دلم افتاد ز دستت
از دست برفتم من و بر دست نه ای تو
دیگر چه کنم، گر ندرم جامه ز دستت؟
بییاد تو هرگز ننشینیم بر کس
هر چند بر خویش ندیدیم نشستت
بس دام که در راه تو آهو بره کردند
در دام نرفتی و کس از دام نرستت
گر بر سر ما تیغ زنی روی نپیچیم
آن سست وفا بود که از دام بجستت
ای اوحدی، از عشق ندیدم که گشودی
تا سحر که بود این که چنین دیده ببستت؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مسأله عشق و جدایی میپردازد. راوی از وضعیت عاطفی خود شکایت میکند و به وفاداری و پیوند عشق اشاره میکند. او احساس ناراحتی و تنهایی میکند و میگوید که هرگز نمیتواند از یاد معشوقش دل بکند. راوی به شکستن پیمان و وفا در عشق اشاره میکند و از درد ناشی از جدایی و جراحتهای عاطفی سخن میگوید. در نهایت، او از یگانگی عشق صحبت میکند و به وضعیت ناامیدکنندهای که در آن قرار دارد، ابراز تاسف میکند.
هوش مصنوعی: ترک کردهام، ببینم نرگس دلربایت چه خواهد کرد. با یاری که از نظر من پسندیده است و پیمان محبتش را نخواهم فراموش کرد.
هوش مصنوعی: نگرانی از دو دلی و تصمیم به جدایی باعث میشود که بگویی که من هیچچیز ندارم، اما در عوض تو را میبینم و وجودت را حس میکنم.
هوش مصنوعی: ارتباط تو با دیگران در حال افزایش است و بسیاری هم این را میگویند: سریع عهد خود را بشکن، چون این پیمان تو را متضرر کرده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم را ندهی، تیر زخم بر دلم را نشان نخواهد داد. این تیر که اکنون از دست تو به دلم افتاده، اثر خود را نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: من از دست رفتهام و تو دیگر در دسترس نیستی، پس چه باید بکنم اگر از دست تو چیزی به من نرسد؟
هوش مصنوعی: ما هرگز نمیتوانیم بدون یاد تو بر جای دیگری بنشینیم، حتی اگر خودمان هم کسی را نبینیم که نشسته باشد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، تعداد زیادی آهوان و برهها در دام افتادند، اما تو هرگز در دام نیفتادی و هیچکس هم نتوانست تو را از دام رهایی بخشد.
هوش مصنوعی: اگر بر سر ما تیغ نکشی و به ما حمله کنی، ما سرمان را نمیپیچیم و این نشان از بیوفایی توست که از دام تو فرار میکند.
هوش مصنوعی: ای اوحدی، تا کنون از عشق ندیدم که چشمانت را تا صبح باز کردی، چه کسی بود که باعث شد اینگونه چشمهایت را ببندی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.