این دلبران که میکشدم چشم مستشان
کس را خبر نشد که، چه دیدم ز دستشان؟
بر ما در بلا و غم و غصه بر گشاد
آن کس که نقش زلف و لب و چهره بستشان
در خون کنند چون بنماییم حال دل
گویند نیستمان خبر از حال و هستشان
اندر شکست خاطر ما سعی مینمود
یاری که چین زلف سیه میشکستشان
تا دانهای خال نهادند گرد لب
دیگر ز دام زلف شکاری نرستشان
آنها که تن به مهر سپارند و دل به عشق
زینها مگر به مرگ بود باز رستشان
پنجاه گونه بر دل ریشم جراحتست
زان تیرها که بر جگر آمد ز شستشان
بر مهر و دوستی ننهند این گروه دل
گویی چه دشمنیست که در دل نشستشان؟
بر پایشان نهم ز وفا بوسه بعد ازین
زیرا که روی گفتم و خاطر بخستشان
اینان بدین بلندی قد و جلال قدر
کی باشد التفات بدین خاک پستشان؟
ما را ازین بتان مکن، ای اوحدی، جدا
کایمان نیاورد به کسی بت پرستشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از زیبایی و وسوسههای دلبران میگوید که او را به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند. او به غم و اندوه ناشی از عشق و دلبستگی اشاره میکند و بیان میکند که دلدردها و زخمهای ناشی از تیرهای عشق بر روی دلش به تعداد بسیار زیاد است. شاعر به قدرت و جذابیت این دلبران اشاره کرده و میگوید که محبت و دوستی این افراد باعث میشود که عاشقان به شدت دلبسته شوند و دیگر راهی جز مرگ برای رهایی از این عشق نداشته باشند. او همچنین تاکید میکند که خاطر دلبران به اندازهای برجسته است که به چیزی جز عشق دلچسب توجه نمیکنند و از این رو از دوری از آنها نگران است. در نهایت، شاعر از این ارتباط نگران است و به نوعی از عشق دروغین و غیر واقعی انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: دلبرانی که با نگاهی افسونگر و مست مرا به سوی خود میکشانند، هیچکس از حال و روز من و احساساتی که از دستانشان تجربه کردهام، خبر ندارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در زمان سختیها و ناراحتیها، همچنان که محبوبی وجود دارد که زیباییهای خود را با زلف و لب و چهرهاش به تصویر کشیده است، بر ما گشایشی خواهد آمد. در واقع، زیبا و دلنشین بودن او، در برابر مشکلات، امیدی را به ما میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی حال دل خود را در حالت غم و اندوه نشان میدهیم، دیگران میگویند که از حال و احوال ما باخبر نیستند و متوجه نیستند که چه بر سرمان آمده است.
هوش مصنوعی: دوستی که زلفهای سیاهش را میپچید و میشکست، سعی میکرد تا دلشکستگی ما را ترمیم کند.
هوش مصنوعی: وقتی که دانههای سیاه را در کنار لب گذاشتند، دیگر از دامهای زلف نتوانستند فرار کنند.
هوش مصنوعی: کسانی که محبت و عشق را میپذیرند، آیا جز با مرگ به زندگی بازمیگردند؟
هوش مصنوعی: دلم پر از زخم و جراحت است به خاطر تیرهایی که از دستان آنان به قلبم نشسته.
هوش مصنوعی: این گروه به محبت و دوستی اعتماد ندارند، گویی چه دشمنی در دلشان وجود دارد که بر دوستیها سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: من به یادگاری از وفا بر پایشان بوسه میزنم، زیرا که پس از این، من از روی خود با آنها سخن گفتهام و دلشان را شاد کردهام.
هوش مصنوعی: این افراد با این قد و عظمت چه توجهی به این خاک پست و بیارزش دارند؟
هوش مصنوعی: ای اوحدی، ما را از این بتان جدا نکن، چون کسی که بتپرست باشد، ایمانش به دست نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در تابم از دو هندوی آتش پرستشان
کز دست رفت دنیی و دینم ز دستشان
از مشک سوده سلسله بر مه نهاده اند
زانرو که آفتاب بُود زیردستشان
بر طرف آفتاب چه در خور فتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.