باغ بسان مصر شد از رخ یوسف سمن
گشت روان ز هر طرف آب چو نیل در چمن
جامهٔ توبه زشت شد، وقت کنار کشت شد
بر صفت بهشت شد، باغ، به صد هزار فن
عمر عزیز شد به سر، تخت عزیز گل نگر
بر سر سبزهای تر، در بن شاخ نارون
لاله به موکب صبا، گفت: هزار مرحبا
غنچه خزید در قبا، گل بدرید پیرهن
غلغل مرغ زندخوان، رفت به گوش زندگان
زنده دلی، مکن نهان، روی چو مرده در کفن
ای شده روی زرد دین، هیچ نچیده ورد دین
کی برسی به درد دین؟ جز به صفای درد دن
هرچه بخواستی تویی، و آنچه نکاستی تویی
رو، که به راستی تویی، انجم این دو انجمن
فرع تویی و اصل تو، جنس تویی و فصل تو
هجر تویی و وصل تو، گر برسی به خویشتن
اوحدی، از مکان او مگذر و آستان او
چون شدهای از آن او، لاف مزن ز ما و من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رستم کیقباد فر حیدر مصطفی ظفر
همره رخش و دل دلش فتح و غزای راستین
چند گریزی ای قمر هر طرفی ز کوی من
صید توایم و ملک تو گر صنمیم وگر شمن
هر نفس از کرانهای ساز کنی بهانهای
هر نفسی برون کشی از عدمی هزار فن
گر چه کثیف منزلم شد وطن تو این دلم
[...]
تازه شود حیات ما چون بگشاید او دهن
بوی گل است یا نفس آب حیات یا سخن
از نفسش مشام ما نافه مشک میشود
شاید اگر برون بری مجمر عود از انجمن
گر به چمن در آید او یاد نیاورد کسی
[...]
بلبل خوش سرای شد مطرب مجلس چمن
مطربه ی سرای شد بلبل باغ انجمن
خادم عیشخانه کوتاه بکشد چراغ را
زانک زبانه می زند شمع زمرّدین لگن
ساقی دلنواز گو داد صبوحیان بده
[...]
دامن آخر الزمان وصل قبای دولتش
آستی قبای او بحر نمای راستین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.