برخیزم و دلها را در ولوله اندازم
بر ظلمتیان نوری زین مشعله اندازم
ارکان سلامت را بر باد دهم خرمن
ارباب ملامت را خر در کله اندازم
گر دام نهد غولی، در رهگذر گولی
آوازهٔ « دزد آمد» در قافله اندازم
آن بادهٔ صافی را در شیشهٔ جان ریزم
وین جیفهٔخاکی را در مزبله اندازم
یا زلف مسلسل را در بند کند لیلی
یا من دل مجنون را در سلسله اندازم
از خال سیاه او بر دام زنم رسمی
وین دانه پرستان را سر درغله اندازم
گر چرخ، نه چون جوزا، بندد کمر مهرم
ثور و حمل او را در سنبله اندازم
بر دوست به نزدیکی زنهار نهم چندان
کز باغ و ز دشت او را در هروله اندازم
پروردهٔ عشقم من ، بسیار همی باید
تا دوستی مادر بر قابله اندازم
کو مستمعی طالب؟ تا وقت سخن گفتن
اندر سَرِ او سِرّی زین مسئله اندازم
از بیضهٔ این مرغان یک بچه نشد حاصل
تا زقهٔ این زهرش در حوصله اندازم
چون اوحدی از مستی سر بر نکنی ار من
در جام تو زین افیون یک خردله اندازم
سر بر خط من بینی دیوان قوی دل را
چون دخنهٔ این افیون بر مندله اندازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربردارنده احساساتی عمیق و تصاویری قوی از شور و شوق، عاشقانه و اعتراض است. شاعر به تلاش برای ایجاد تغییر و اثرگذاری بر دیگران اشاره میکند. او به دنبال بیدار کردن دلها و روشنایی بخشیدن به ظلمات است. با استفاده از نمادها و استعارات مختلف، از جمله نور، باده و زلف، به توصیف عشق و دلدادگی میپردازد و از دشواریها و موانع گذشته سخن میگوید. در نهایت، او به دنبال مخاطبانی است که بتوانند سخنانش را بشنوند و از حالت مستی و عشق سرشار شوند. این شعر ترکیبی است از عشق، اعتراض و تجربههای زندگی.
هوش مصنوعی: میخواهم برخیزم و دلها را به تلاطم و هیجان وا دارم و برای کسانی که در تاریکی هستند، نوری از این مشعل افروخته بیفروزیم.
هوش مصنوعی: من تمام اصول سلامت و آرامش را نادیده میگیرم و به راحتی میتوانم آزار و ناخوشایندی را که دیگران از آن رنج میبرند، برپا کنم.
هوش مصنوعی: اگر غولی در مسیر دام بیافکند، من هم در قافله فریاد میزنم که «دزد آمد».
هوش مصنوعی: من آن نوشیدنِ خالص و ناب را در روح و جان خود میریزیم و این جسم و دنیای خاکی را در زبالهدان میاندازم.
هوش مصنوعی: لیلی میتواند زلفهای مجنون را در بند کند، یا من میتوانم دل مجنون را در زنجیر محبتش گرفتار کنم.
هوش مصنوعی: من با خال سیاه او طعمهای در دام میزنم و غلهچینها را به برداشت نامشخصی هدایت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر چرخ فلک، مانند دو برج جوزا، با قدرت کمر مهر را ببندد، من این قابلیت را دارم که ثور و حمل را در سنبله قرار دهم.
هوش مصنوعی: به دوستی نزدیک نشوید، زیرا ممکن است آنقدر مغرور و شادمان شوم که او را در باغ و دشت سرگردان کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق بزرگ شدم و باید بسیار تلاش کنم تا محبت مادرم را جبران کنم.
هوش مصنوعی: کسی هست که بخواهد صحبت کند؟ تا زمانی که بخواهم سخن بگویم، رازی از این موضوع در ذهن او بگذارم.
هوش مصنوعی: از تخم این پرندگان هیچ نتیجهای به دست نیامد، تا زمانی که زهر آن را در خود جای دهم.
هوش مصنوعی: اگر تو از سر مستی آگاه نباشی، میتوانم ذرهای از این افیون را در جام تو بریزم.
هوش مصنوعی: اگر نگاهی به خطوط شعر من بیندازی، قوت و استقامت دل شخصیتهایی را میبینی که مانند افیونی که بر گیاهان سایه میافکند، تاثیرگذار و عمیق هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.