اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
هم به نوعی که تواند بکند چارهٔ دردم
پیش ازینم دل دیوانه بده جای گرو بود
این زمان دل به یکی دادم و ترک همه کردم
شرم دارم ز سگان درو سکان محلت
بر سر کوچهٔ او روز و شب از بس که بگردم
آ ستین گر چه به خون ریختنم باز نوردد
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم
خاک کوی توام، ای یار و پس از مرگ به زاری
هم به کوی تو برد باد محبت همه گردم
همه عالم به جمالت نگرانند وز غیرت
من آشفته کنون با همه عالم به نبردم
اوحدی را بر خود راه ده، ای فرد به خوبی
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و درد دل گوینده است. او به یار سیهچردهاش اشاره میکند که اگر او چهره زردش را ببیند، باید برای درمان دردش چارهای بیاندیشد. گوینده به دلسردی و دیوانگی گذشتهاش اشاره میکند که اکنون دیگر دلش را به یک نفر داده و از همه چیز گذشته است.
او احساس شرم دارد از اینکه در محلهاش از شدت عشق به یار خود مدام در کوچه میگردد. علیرغم موانعی که ممکن است در این راه بوجود آید، او همچنان به عشقش پایبند است و تا آخرین لحظه زندگی به یاد یار خواهد بود. این عشق به حدی قوی است که حتی پس از مرگ نیز او میخواهد در کوی محبوبش بماند.
در نهایت، گوینده از فردی به نام اوحدی میخواهد که به او راه دهد تا بتواند به دیگران نشان دهد که او نیز فردی با ارزش و متمایز است. این شعر به عشق، وفاداری و دلمشغولیهای عاطفی پرداخته و احساسات عمیق گوینده را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق با موهای سیاه، چهرهی زرد من را ببیند، به نوعی که از دستش برآید، حال من را اصلاح میکند.
هوش مصنوعی: قبل از این، دل دیوانهام به خاطر خیلیها گرو بود، اما حالا به یک نفر دل دادهام و همه را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: من از اینکه در محل سکونتم مانند سگان در کوچهاش در حال گردش هستم، خجالت میکشم و دائماً در این مکان رفت و آمد میکنم.
هوش مصنوعی: اگرچه آستینم به خونم آلوده شده است، اما تا زمانی که مرگ به سراغم نیامده، دامنم را از او کنار نمیزنم.
هوش مصنوعی: من خاک کوی توام، ای دوست، و بعد از مرگ هم به خاطر محبت، به زاری به کوی تو میزنم.
هوش مصنوعی: همه مردم به زیبایی تو چشم دوختهاند و به خاطر غیرت من اکنون با همه دنیا در نبرد هستم.
هوش مصنوعی: به اوحدی اجازه بده که بر تو ببالد، ای شخص خوب، تا بتواند در همه جا با افتخار بگوید: "من بینظیرم."
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هله دوشت یله کردم شب دوشت یله کردم
دغل و عشوه که دادی به دل پاک بخوردم
بده امشب هم از آنم نخورم عشوه من امشب
تو گر از عهد بگردی من از آن عهد نگردم
چو همه نور و ضیایی به دل و دیده درآیی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.