وقت گلست، ای غلام، روز می است، ای پسر
شیشه بیار و قدح، پسته بریز و شکر
جامهٔ زهدی، که بود بر تن ما، تنگ شد
بادهٔ صافی بیار، جامهٔ صوفی ببر
ای صنم چنگ ساز، تن چه زنی؟ رود زن
ای بت عاشقنواز، غم چه خوری؟ باده خور
می که تو داری به کف روزی و مقسوم تست
تا نخوری قسم خود وعده نیاید به سر
چون به یقین خوردنیست روزی خود را، تو نیز
دیر چه پایی؟ بنوش، تا برسی زودتر
ای که میان بستهای باز به خونریز ما
چند ز مسکین کشی؟ کار نداری دگر؟
بار تو من بردهام، بر دگری میخورد
رنج زیادت ببین، کار سعادت نگر
روز و شبم بردرت، دیده به امید تو
از در وصلی درآی، تا ندوم دربدر
در دل من سوز عشق شعله زن آمد و لیک
زانچه مرا در دلست هیچ نداری خبر
باده بیاور، که هیچ توبه نخواهند کرد
مدعی از وعظ خشک، اوحدی از شعر تر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شوق و عشق زندگی میپردازد و دعوت به نوشیدن شراب و لذت بردن از زندگی است. شاعر با بیان احساسات خود به زیبایی، دوست و معشوقش را خطاب قرار میدهد و میگوید که زندگی کوتاه است و باید از هر لحظهاش بهره ببرد. او میخواهد با نوشیدن شراب و رهایی از زهد و رنجها، به شادی و سعادت دست یابد. همچنین اشاره به غم و اندوه عشق و آرزوهایی که در دل دارد، به تصویر کشیده شده است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که از پند و نصیحت دیگران نمیخواهند توبه کنند و در جستجوی وصال به محبوب است.
هوش مصنوعی: زمان گل و رونق است، ای خدمتکار، امروز روز جشن و شادی است، پسر! شیشههای می را بیاور و لیوانها را پر کن، مغز پستهها را بریز و شکر بیفزا.
هوش مصنوعی: پوشش زهدی که بر تن داریم، تنگ و محدود شده است، بیا یک نوشیدنی خالص بیاور و لباس صوفی را ببر.
هوش مصنوعی: ای محبوب زیبای من، با چه حالت و حالتی میرقصی؟ عشق را با خود بیاور و غم و اندوه را فراموش کن. بیا و باده بنوش، تا لحظههای شاد را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: آن می که در دستان توست، از نصیب و سرنوشت توست. اگر خودت سوگند نخورده باشی، وعدهات به تحقق نخواهد پیوست.
هوش مصنوعی: از آنجا که آینده و روزی معین نیست، چرا در انتظار بمانی؟ بیا بنوش و لذت ببر تا سریعتر به هدفهایت برسی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به کسی اشاره میکند که برای دیگران مشکلاتی به وجود آورده و آنها را به دردسر انداخته است. او از این شخص میپرسد که چرا به کشتن مسکینان ادامه میدهد و آیا کار دیگری ندارد که بکند. این جمله نشاندهنده ناامیدی و شکایت از ظلم و بیتوجهی است.
هوش مصنوعی: من بار سنگین خود را به دوش کشیدهام، اما آن شخص دیگر به شدت رنج میبرد. نگاهی به کارهای خوب و خوشبختی بینداز.
هوش مصنوعی: تمام روز و شب در فکر تو هستم، با چشم انتظار به درگاه وصال تو مینگرم، تا اینکه از بیکسی و سرگردانی نجات پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در دل من عشق به شدت شعلهور شده و با این حال، تو از آنچه در دل من میگذرد هیچ اطلاعی نداری.
هوش مصنوعی: شراب را بیاور، زیرا که مدعیان هیچ وقت از موعظههای بیروح و خستهکننده پشیمان نخواهند شد، در حالی که اوحدی از شعرهای لطیف و پرشور لذت میبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در قدح مشکبوی باده بیار ای غلام
وز لب یاقوت رنگ بوسه بده ای پسر
گلبن اندیشه را بُن ِبکَن و سر بزن
تات به باغ نشاط تازهگل آید به بر
آن چو لب لعل دوست ابینا وین چو سر زلف یار
[...]
اسب قناعت بتاز پیش سپاه قدر
عدل خداوند را ساز ز فضلش سپر
پرده مستان نواخت زخمه باد سحر
باده ده ای عشق تو همچو سحر پرده در
دایره بزم را نقطه چو از خال تست
ساغر تا خط بیار سر ز خط ما مبر
مردمیی کن به شرط از پی ما پیش از آنک
[...]
چون سر کس نیستت فتنه مکن دل مبر
چونک ببردی دلی باز مرانش ز در
چشم تو چون رهزند ره زده را ره نما
زلفت اگر سر کشد عشوه هندو مخر
عشق بود گلستان پرورش از وی ستان
[...]
ای دل اگر عاشقی از سرجان درگذر
تیغ غمِ عشق بین قصّه مخوان الحذر
بوی سلامت مبر در صفِ عشّاق از آنک
سینۀ عاشق بود تیرِ بلا را سپر
بی سر و پا شو چو گوی در خمِ چوگانِ عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.