گر آن کاری که من دانم بر آید
بهل تا در وفا جانم برآید
من آن ایام دولت را چه گویم؟
که گوی او به چوگانم برآید
کدامین مور باشم من؟ که روزی
سخن پیش سلیمانم برآید
شکار آهویی زان گونه وحشی
عجب کز شست و پیکانم برآید!
چنان گریم ز هجرانش، که کشتی
به آب چشم گریانم برآید
برآرد غنچهٔ مهر آن گیاهی
کز اشک همچو بارانم برآید
رسانم اوحدی را دل به کامی
لب او گر بدندانم برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تمایلات نویسنده درباره عشق و وفا میپردازد. او از کارهایی صحبت میکند که اگر امکانپذیر باشند، به انتظار وفای خود مینشیند. او ایام خوشی را که داشت، به یاد میآورد و خود را در مقایسه با سایر موجودات به تأمل مینشاند، بهویژه در مورد عشق و هجران. همچنین به اشکها و غمهایی که ناشی از دوری معشوقش است، اشاره میکند. در نهایت، شاعر به احساساتی چون شجاعت و قدرت در ابراز عشق نیز پرداخته است.
هوش مصنوعی: اگر کاری که من میدانم انجام شود، بهتر است که تا وقتی که در وفا جانم باقی است، انجامش دهیم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از روزهای خوشبختی حرف بزنم؟ زمانی که شرایط به گونهای است که موفقیتها و شانسها از دستم میروند.
هوش مصنوعی: من چه نوع مورچهای هستم که ممکن است روزی با سلیمان سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: عجب است که شکار آهویی با این وحشیگری، از تیر و کمان من فرار کند!
هوش مصنوعی: به قدری از دوری او ناراحتم و غمگینم که اشکهای من همچون آب دریا، طاقت تحمل نداشته و به overflowing میرسد.
هوش مصنوعی: محبت و عشق مانند غنچهای است که از دل شکفته میشود و این احساس به گونهای زنده و طبیعی از من میجوشد مانند بارانی که از اشکهایم میبارد.
هوش مصنوعی: میخواهم اوحدی را به کامی برسانم، حتی اگر برای این کار دندانهایش را نیز بیازارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بجان گر کار جانانم برآید
روا دارم اگر جانم برآید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.