ترک ستم پرست من ترک جفا نمیکند
عهد به سر نمیبرد، وعده وفا نمیکند
هندوی ترک آن صنم کرد بسی خطا ولیک
ناوک چشم مست او هیچ خطا نمیکند
گر به وصال او رسم، هم بربایم از لبش
یک دو سه بوسه ناگهان، گر چه رها نمیکند
بوس به جان بها کنیم، ار بفروخت خود نکو
ور نفروخت میبریم آنچه بها نمیکند
چارهٔ من خدا کند در غم روی او مگر
خود نکند به جای کس هر چه خدا نمیکند
در غم او بسوختند اهل جهان،حسود من
خام نشسته پیش او شکر چرا نمیکند؟
دست بدار، اوحدی، یار دگر به دست کن
کو غم ما نمیخورد، چارهٔ ما نمیکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عواطف و احساسات عمیق خود نسبت به معشوق اشاره میکند. او از یک طرف به وفاداری و پایبندی به عشق خود میبالد و از طرف دیگر به خطاهای معشوقش اشاره میکند که به نظر او هیچ اشکالی در آنها نیست. شاعر از عشق و اشتیاقش میگوید و حتی اگر به وصال معشوق برسد، باز هم نمیتواند از او جدا شود. در نهایت، او به خاطر غم و اشتیاقی که برای معشوق دارد، احساس سردرگمی و ناامیدی میکند و از مشکلاتی که در این راه برایش پیش آمده است شکایت میکند و در عین حال به عشق و تعلق خود به آن فرد ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: عشق و وفاداری محبوب من به ترکتاز و ستمگری پایان نمییابد. او هرگز عهد و پیمان خود را فراموش نمیکند و در وعدهاش به من خیانت نمیکند.
هوش مصنوعی: هندوی ترک به خاطر عشقش به آن معشوق، اشتباهات زیادی انجام داد، اما تیر نگاه مست او هرگز اشتباه نمیزند.
هوش مصنوعی: اگر به عشق او برسم، ناگهان از لبانش یک یا دو بوسه خواهم گرفت، هرچند که او مرا رها نمیکند.
هوش مصنوعی: ما جان خود را در مقابل بوسهای گرانقدر قرار میدهیم، اگر او خود را به ارزش خوبی بفروشد. و اگر نه، ما آنچه را که ارزش آن را نمیفهمند، حمل میکنیم.
هوش مصنوعی: من در غم چهره او تنها به دعا و نیایش روی آوردهام، و امیدوارم که خداوند برایم چارهای بیندیشد. اما آیا او خود نمیتواند به جای همه چیز، آنچه را که خداوند نمیکند، انجام دهد؟
هوش مصنوعی: اهل دنیا به خاطر غم او سوختند، اما حسود من که خام است، چرا در حضور او شکرگزاری نمیکند؟
هوش مصنوعی: اوحدی، دست از این رابطه بردار، چرا که یار جدیدی پیدا کن که به درد تو بخورد و غمهای ما را تحمل نکند و نتواند مشکلی را حل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با من خسته دلبرم غیر جفا نمیکند
کام دل حزین من دوست روا نمیکند
چونکه دلم به درد او هست حزین و مبتلا
درد مرا ز لب چرا دوست دوا نمیکند
گفته بُد او وفا کنم ور نکند عجب مدار
[...]
طالب دردِ عشق تو فکر دوا نمیکند
ورنه به جان بیدلان عشق چهها نمیکند
هرچه در آن رضای تو نیست اگرچه طاعت است
جان به هوس نمیخرد دل به رضا نمیکند
وه که به جان دیگری غمزهٔ شوخِ توستم
[...]
دا که از رخ حسین شمر حیا نمیکند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمیکند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.