گل ز روی او شرمسار شد
دل چو موی او بیقرار شد
ماه بر زمینش نهاده رخ
چون بر اسب خوبی سوار شد
وانکه دید روی نگار من
ز اشک دیده رویش نگار شد
سر به خاک پایش در افکنم
چون که دست عقلم ز کار شد
می که نوشیدم، آتشی بر زد
غم که پوشیدم، آشکار شد
همرهان من، گو: سفر کنید
کاوحدی به دامی شکار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود میگوید. زیبایی معشوق باعث شرم گل و بیقراری دل شاعر شده است. صورت معشوق مانند ماهی است که بر زمین نشسته و شاعر به شدت به او عشق میورزد. همچنین، اشکهای شاعر نشانهای از درد و عشق اوست. او از عمق عشقش به معشوق، سر به خاک میساید و نسبت به فکر و عقل خود ناامید شده است. همچنین، شاعر از وضعیت غمانگیز خود صحبت میکند که با نوشیدن می بیشتر نمایان شده است. در انتها، شاعر به دوستانش سفارش میکند که به سفر بروند و از عشقش که در دام گرفتار شده است، بگویند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و ظرافت چهرهاش، گل حس شرمندگی کرد و دل من نیز به اندازهی موی او بیقرار و ناآرام شد.
هوش مصنوعی: ماه مانند چهرهای زیبا بر زمین تابیده و این زمین مانند اسبی است که سوار بر آن شده است.
هوش مصنوعی: کسی که چهره محبوب من را با اشکهایش دید، خود چهرهاش به زیبایی او درخشید.
هوش مصنوعی: من سر را به پای او میگذارم، چون عقل و فکر من از کار افتاده است.
هوش مصنوعی: نوشیدنی که مصرف کردم، درد و غم را شعلهور کرد و در حالی که سعی داشتم آن را پنهان کنم، حالا احساساتم به وضوح نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: دوستان من، بگویید که سفر کنید چرا که کسی که در راهی قدم گذاشته، به دام افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.