موی فشانم دگر عشق به درها ببرد
در همه عالم ز من ناله خبرها ببرد
روی چو گلبرگ تو اشک مرا سیم کرد
مطرب ما این نوا برزد و زرها ببرد
من ز سفرهای خود سود بسی داشتم
عشق تو در باختن سود سفرها ببرد
داشتم از شاخ عمر وعدهٔ برخوردنی
باد فراقت به باغ بر زد و برها ببرد
باز نیاید به هوش عاشق رویت، که او
توش ز تنها ربود، هوش ز سرما ببرد
زلف تو دل برد و هست در پی جان، ای عجب!
بار کجا میهلد، دوست، که خرها ببرد؟
داشت دلی اوحدی، نقد و دگر چیزها
این دو بر آتش بسوخت عشق و دگرها ببرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و دردناک عاشقانه خود سخن میگوید. او دربارهٔ عشق و جدایی سخن میگوید که چگونه عشق به درها میبرد و باعث نالههایش میشود. زیبایی معشوقهاش به او اشک میدهد و موسیقیاش هر چیزی را از او میگیرد. شاعر یادآوری میکند که در سفرهایش سودی داشت، اما عشق معشوقهاش تمامی سودها را از او میگیرد. او به این نکته اشاره میکند که مدتها بود که در زندگیاش انتظار برخوردی را داشت، اما باد جدایی گلی از باغ زندگیاش را میبرد. در نهایت، شاعر به از دست رفتن دل و عقلش در عشق اشاره میکند و میگوید که دست بر روی آتش عشقش میسوزد و هیچچیز دیگری برایش باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: موهایم را به باد میسپارم تا عشق به دروازهها برود و در همه جای دنیا از من صدای نالهها را ببرند.
هوش مصنوعی: صورتت همچون گلبرگ، اشکهای مرا زیبا و دلانگیز کرد. ای مطرب، آهنگ دلنواز ما را نواختی و غمها و زخمهای ما را با خود بردی.
هوش مصنوعی: من از سفرهای خود بهرههای زیادی بردم، اما عشق تو در مقایسه با این سفرها، تمامی آن سودها را از من میگیرد.
هوش مصنوعی: دارم از عمرم میگذرم و منتظر لحظهای هستم که با دوری تو روبرو شوم؛ مانندی که باد درختان باغ را تکان میدهد و میبرد.
هوش مصنوعی: عاشق نتواند دوباره به هوش بیاید، زیرا زیبایی تو او را از خود بیخود کرده و هوش او را از سرما میگیرد.
هوش مصنوعی: زلف تو دل مرا ربود و اکنون جان من در پی آن است. چه عجیب! کجا میرود بار، دوست، که خرها را ببرد؟
هوش مصنوعی: اوحدی دل عاشق و صادق داشت و تمام داراییاش را بر سر عشق گذاشت و دیگر چیزها را فراموش کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خط او نسخه سبزه به صحرا ببرد
آب ریاحین سبز هم به تماشا ببرد
برد خط و زلف او جان و دل عاشقان
زان رمقی مانده بود، سبزه به صحرا ببرد
در بن خاری بدم جای گرفته چو گل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.